ÇÈÒÇÑ åÏÇíÊ Èå ÈÇáÇí ÕÝÍå

خاطرات آقای حمید طهماسبی از دفاع مقدس :: وبلاگ رسمی روستای مهدی آباد اردهال
‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫
‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫
‏‫‏‫

خاطرات آقای حمید طهماسبی از دفاع مقدس

جمعه, ۱۶ آبان ۱۳۹۳، ۰۴:۳۸ ب.ظ

در صورت باز نشدن این تصویر روی این متن کلیک راست کرده و گزیه Reload Image  را بزنید

کلیپ دیگری از همایش خاطره گویی رزمندگان مهدی آباد را  در ادامه مشاهده فرمایید

در صورتی که ویدئو های وبلاگ را مشاهده نمیکنید لطفا نرم افزار فلش را متناسب با نوع مرورگر خود

(که ان شاالله فایرفاکس است) از اینجا دانلود و نصب کنید

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۸/۱۶
مدیر سایت

وبلاگ روستای مهدی آباد موافق و یامخالف نظرات تایید شده نیست و تمامی مطالب ارسالی، دیدگاه و نظر شخصی کاربران است. تعداد نظرات این مطلب:  (۱۰)

۱۵ آبان ۹۳ ، ۱۲:۵۷ مجتبی کریمی
واقعا" آزاده عزیز حمید آقا خاطرات تازه و جالبی از جنگ و دوره اسارت و چگونگی اعزام ایشان به جبهه تعریف نمود .خادند روح پدرش را شاد کند .
۱۵ آبان ۹۳ ، ۱۷:۴۳ نوه،حاج محمد طهماسبی😊
خیلی خوبه ولی اگه سایتش میکردید عالی بود
پاسخ
مگه سایت چی داره که ما نداریم؟
۱۶ آبان ۹۳ ، ۱۱:۱۹ مهندس آفره کره جاری
با سلام و تشکر از همه رزمندگان غیور و شجاعان جنگ .....من تو مراسم خاطره رزمندگان یکی دوتا از دوستان قدیمی شرکت داشتم در مسجد ....خوب بود بنظرم نیازی به نوشته نیست که از روش بخونن ...همین که خاطره با اون بیان شیوای گویش محلی گفته بشه بسیار جذابتره ....دوستان یکی از فرارش تعریف کرد ....یکی از تو طویله جاش کردنش ....من نظرم اینه که دوستان اگه تو یه جایی که خط مقدمی بوده وشرکت کردند از رشادت ها از ایثار گری ها....از از جان گذشتگی ها بگن....درس بشه برا اونایی که میخوان همیشه از وطن ودین دفاع کنن....والا دررفتن و دستگیری و تحقیر شدن رزمندگان جبهه حق که جای گفتنش پشت تریبون نیست و یا چهار نفر از رشادتها بگن بعد یکی هم علاوه بر رشادتهاش فرار رو هم تعریف کنه اونم بشرط اینکه فراره مقدمه یه یورش دوباره باشه....کاش زنده بود شهید محمد رمضانی ...هر چند به زور من بمیرم اون بمیره تعریف میکرد خاطراتشو...بعد میشد بهش گفت خاطره ...خاطرات تو کوران جنگ و در گیری و آتش و خون....اونم همش از رشادتهاو شجاعتها....
۱۶ آبان ۹۳ ، ۱۴:۴۹ مهدی رمضانی
درود بر همه دوستان
جناب آقای مهندس آفره عزیز من با نظر شما کاملا" مخالفم...
به نظر بنده علت اینکه نسل جدید از جنگ و دفاع مقدس فاصله گرفته است دقیقا" همین طرز تفکر است...
واقعیت جنگ فقط پیروزی نیست فقط پیشروی و رشادت نیست.جنگ شکست و عقب نشینی و فرار هم دارد. وگر نه ما ، یک اسیر و شهید هم نباید داشته باشیم. من فکر می کنم همین طرز فکر بر این مملکت حاکم بوده که باعث دلزدگی نسل جدید از جبهه و جنگ شده است ... شما تا الان یک فیلم از شکست رزمندگان دیده اید. این چه جنگی بوده که ما با نبوده امکانات و تجهیزات و تحریم در مقابل تمام قدرتهای دنیا ایستاده ایم و حتی یک بار هم شکست نخوردیم... و همیشه پیروز بوده ایم ...
نسل جدید قسم حضرت عباس ما را باور کند یا دم خروس را...
من فکر می کنم باید تمام واقعیت و حقیقت را گفت تا باورپذیر باشد... نه مثل شاهان فقط از پیروزی ها و رشادتها نوشت و گفت...
فراموش نکنیم تاریخ تکرار می شود...
" انسانم آرزوست "
۱۶ آبان ۹۳ ، ۲۰:۴۲ مهندس آفره کره جاری
با سلام مهدی جان ....از پاسخ شما بسیار لذت بردم ....درصد بالایی از درج نظر فوق اینجانب پاسخ اون فرمایشات حضوری خودت بود... ....دیدی که نمیشه بی تفاوت بود ؟؟؟؟سریع احساس پاسخگویی کردی ....آتش بگیر تا که بدانی چه میکشم....احساس سوختن به تماشا نمی شود........در حالی که بنده هنوز براین عقیده ام که با توجه به اینکه شکست و پیروزی توامان در نبردها هست وباید از آنها عبرت گرفت و در کلاسهای رزم مورد نقد وبررسی قرار داد ...اما موافق با دولتهایی که فرمودید....جای بیان شکستها و ضعفها همه جا نیست.....
جناب آقای رمضانی درست میفرمایند،صداقت همه جاحرف اولومیزنه ،شیرینی خاطرات به صادقانه تعریف کردنشه
جناب آفره به قول خودتان گویش محلی شیرین تره بالاخره هرکسی یه تکه کلام داره پس نباید بگیم فلانی بااین بمیره واون بمیره خاطره تعریف کرد بیایم باانتقادای الکی باعث نشیم این جورمراسمات که تازه داره شکل پیدامیکنه منحل شه  یاعلی
۱۶ آبان ۹۳ ، ۲۱:۰۶ مهندس آفره کره جاری
با سلام امیر علی عزیز....امام حسین (ع) میفرمایند...کسی که تورا دوست دارد از تو انتقاد می کند...و کسی که با تو دشمنی دارد از تو تعریف و تمجید میکند....این جور مراسمات نباید منحل یا تعطیل بشه چون لازمه ...این نظر بنده است اما بهینه و کاربردی.....وصد البته راهگشا و خردمندانه....
۱۶ آبان ۹۳ ، ۲۱:۱۹ مجتبی کریمی
 قابل توجه همشهریان عزیز که در شب مراسم همایش خاطرات دوران جبهه و جنگ رزمندگان روستا بودند . متذکر نشد که اینجانب هم از خاطرات جنگ در پشت جبهه یعنی در روستا و آن شور وحال بچه ها و دوران بازدید از مناطق جنگی بگوییم .حیف شد . ولی گردهمایی خوبی بود .بعضی از دوستان را که دیدیم دلمان شاد شد..همین را بس انتقاد را بی خیال ؟
سلام
هرکس یه نظری داره لطفا به نظرات هم احترام بگزارید برای خودتون خوبه حداقلش اینه که شخم نمی خورید یعنی اینکه کسی زیر و روتون نمیکنه.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی