این روزهای تابستونی...

وقتی پای کولر نشستیم و مرتب درجه کولر را زیاد می کنیم

وقتی توی خیابون راه میریم و عرق می ریزیم

وقتی شبها از گرما خوابمون نمی بره

وقتی از کارو مشغله زندگی خسته شدیم

وقتی چند وقته از فامیل بی خبریم

وقتی دنبال یه جای خوش آب و هوا و تمیز می گردیم

وقتی هزینه سفرهای پرخرج را نداریم

وقتی هوس کردیم بریم دشت بریم کوه

وقتی هوس شیر و سرشیر و ماست تازه کردیم

وقتی هوس کردیم یه کم از فضای شهر و تجملات و زندگی ماشینی دور بشیم

وقتی هوس کردیم برای چند روزم شده از شر موبایل و ماشین و کار خلاص بشیم

وقتی دلمون لک زده واسه دیدن چندتا چهره صمیمی و مهربون

وقتی دلمون واسه سادگی و بی ریایی و رو راستی تنگ شده

وقتی ...

تو همه این شرایط فکر می کنی یاد کجا می افتیم ؟