ÇÈÒÇÑ åÏÇíÊ Èå ÈÇáÇí ÕÝÍå

اطلاعیه :: وبلاگ رسمی روستای مهدی آباد اردهال
‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫
‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫
‏‫‏‫

اطلاعیه

شنبه, ۶ دی ۱۳۹۳، ۱۰:۰۱ ق.ظ

به اطلاع همشهریان عزیز می رساند سومین مراسم سالگرد رحلت شادروان کربلایی علی محمد کریمی در تاریخ پنج شنبه 1393/10/11 بعد از نماز مغرب و عشاء در مسجد حضرت ابوالفضل روستای مهدی اباد برگزار می گردد.

امید است با شرکت در این مراسم تسلای دل بازماندگان و شادی روح همه گذشتگان گردید .

برنامه های مراسم: 1-برگزاری نماز جماعت  2- قرائت قرآن 3-دعای کمیل 4- مداحی برادر حاج محمد کریمی و آقای محمد عبدالهی 5- پذیرایی ودعای خیر برای همه شرکت کنندگان .

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۱۰/۰۶
مدیر سایت

وبلاگ روستای مهدی آباد موافق و یامخالف نظرات تایید شده نیست و تمامی مطالب ارسالی، دیدگاه و نظر شخصی کاربران است. تعداد نظرات این مطلب:  (۸)

غم هایی که ...
چشم ها را...
خیس نمیکنند...
به استخوان رسیده اند..!!!
یادتان گرامی
۰۶ دی ۹۳ ، ۱۴:۱۲ بی سیم چی

همیشه حضورت را در کنارم حس می کنم پدر...

غروب پنج شنبه که می آید غم غریب و مانوسی روی دلم سنگینی می کند

دوباره پنج شنبه .. و دوباره صدای گام های خاطره ، خاطره ی پنج شنبه ... و روزهای باتو بودن و ...

در اندیشه های دور ذهنم غوغایی می شود .نمی دانم به کدام سوی خیال بروم ؟

در هر سو چیزی خودنمایی می کند .

یک سو لبخندهایت و ... سوی دیگر صدایی دلنشین که مرا می خواند...

گیچ می شوم و به آن ایام خوش حضور می روم ...

چقدر خاطره انگیز بود ...

وقتی با شور و اشتیاق خود را در دامن پرمهرت می انداختم و تو با آغوش گرمت پذیرا می شدی...

اما چگونه شد که آن را نیز از من ستاندند؟

من که قانع بودم.... بابا !!

و حالا

غروب پنج شنبه که می شود

بوی تو می آید وعده ما با هم بودن، باهم خندیدن...

دریغا که دیگر آغوشی نیست که وجود سرد و یخ زده ام را حرارتی بخشد،

دیگر تو نیستی بابا...

و من تنها بیاد تو زنده ام .. این پنج شنبه مصادف شده با سالروز رفتنت بابا...

ای عزیزترین . .. ای خوب ترین و مهربان ترین .. 

سردم شده ، نسیم سرد پاییزی صورتم را با سیلی بی مهری نوازش می دهد

و جای پای اشک را روی گونه هایم ابری می سازد .

چشم که باز می کنم خود را در کنار مزار باصفای تو می یابم،

خورشید کم کم بساط طلائی اش را بر می چیند.

دیدار ما به آخر رسیده بابای عزیزم

لحظه ای دوباره چشمانم را می بندم دستانم را در دستانت حس می کنم و زیر لب دعایی می کنم؛

دل می خواهد

همین جا

جان بدهم

در کنارتو

درست در دستانت

همیشه حضورت را در کنارم حس می کنم پدر

شادی روحش فاتحه و صلوات
خدا رحمتش کنه واقعا نگاه معنی داری میکنه اینطور نیست ؟ خیلی زحمتکش بود .یه خاطره بگم :زمانی اولیا مدرسه بخاطر استفاده از دانش آموزان برای نظافت کلاسها به اداره آموزش وپرورش دلیجان از ایشان گلایه می کنند وقتی بازرس میره بازدید در گزارش خود اعلام میکنه درسته از دانش آموزان استفاده کرده ولی همه فرزندان عزیز خودش بودند .شادی روحش فاتحه وصلوات
سلام
...
سردیت چاره میکند بابا
سینه اش بر قدوم تو چاک است
...
خدا رحمتش کنه همیشه گرم و با صفا و با محبت بود.
۰۸ دی ۹۳ ، ۱۶:۱۹ مجتبی کریمی
پدرم یادت و نامت همیشه در دلهای دوستدارانت خواهد ماند . ولی غم نبودنت در دل من و ...فرزندانت و همسر وفادارت
سلام  امیدوارم روح مرحوم علی کریمی در این ایام میهمان سفره حضرت رسول(ص) وامام علی (ع) باشد از خداوند متعال رحمت ومغفرت برای ایشان و برای همسر وفرزندان محترم صبر واجر خواهانم شادی روح مرحوم کریمی وپدر ومادرش که حق به گردن ما دارند  وهمچنین شهید عزیز کریمی فاتحه وصلوات
۰۹ دی ۹۳ ، ۰۰:۵۵ مجتبی کریمی
شادی روح همه پدران و مادرانی که دستشان از این دنیا کوتاه شده ولی چشم شان هنوز به فرزندانشان است و دلهایشان و دعاهایشان دنبال فرزندانشان است .بخوانید حمد و سوره و ضلوات . همچین شبی به تاریخ ساعت  تاریخ 1390/10/09 20 دقیقه بامدادپنج شنبه مصادف با شب شهادت حضرت رقیه (ع) روح ملکوتی شیخ علی محمد کریمی  در بیمارستان ولیعصر شهر اراک بر اثر شدت ضربه مغزی از این دنیا پر کشید .یادش و نامش همیشگی باد .

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی