شعری ازپدر شهید حسین فلاح
شنبه, ۲۹ آذر ۱۳۹۳، ۰۷:۴۹ ب.ظ
گل گلزار نبی زاده زهرا حسن است
لاله باغ امامت گل زهرا حسن است
در شجاعت چون علی باشد ودر علم نبی
خلق خوبش حسن و قامت رعنا حسن است
عالم فقه و فقاهت که علیم است و امام
صاحب جود و سخاوت به دود نیا حسن است
حام و صبری که خدا کرد کرامت به حسن
زان سبب کرد تحمل ز جفاها حسن است
او که از همسر خود زهر جفا را نوشید
پاره پاره جگره از جعدۀ اسماء حسن است
گشت مسموم و جگر سوخته می کرد صدا
که بیا خواهر من بهر خدا را حسن است
او که شد سیر ز عمر خود و از زن خویش
آنکه نوشید همه جام بلا را حسن است
هیچ کس یاد ندارد که پس از کشته شدن
تیرباران بدنش در دل صحرا حسن است
دفن در خاک بقیع است امام دوم
تا بدانند که این زادۀ زهرا حسن است
***********
امشب این زمزمه از مرغ سحر می آید
ناله جانسوز بود از که خبر می آید
من رضایم ز مدینه سوی طوس آمده ام
منتظر بهر قضایم که قدر می آید
من مظلوم گرفتار در این شهر شدم
چشم در ره که عزیزم ز سفر می آید
من گرفتار دشمن شده در شهر غریب
می کنم حمد خدا را که پسر می آید
منم که از نهضت و از مکتب اسلام عزیز
جان به کف بوده به هر جا که خطر می آید
پیروی کرده ز قرآن و ز دین اسلام
این وظیفه بود از من که سر می آید
ای اباصلت در خانه به بیگانه ببند
که جواد از وطن از بهر پدر می آید
در غریبی بدهم جان ز جفای مأمون
زهر او کرده اثر پاره جگر می آید
فرش این حجره تو برچین که بخوابم به زمین
بدهم جان که دگر عهد بر سر می آید
گو به معصومه مکش رنج سفر را بر خود
همچو زینب تو بکن صبر ظفر می آید
هر کسی یاد کند از من مظلوم و غریب
مهمانست که بهرم ز سفر می آید
«شاعر:محرم فلاح(عاصی)پدر شهید بزرگوار حسین فلاح»
۹۳/۰۹/۲۹