ÇÈÒÇÑ åÏÇíÊ Èå ÈÇáÇí ÕÝÍå

اهالی مهدی آباد :: وبلاگ رسمی روستای مهدی آباد اردهال
‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫
‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫
‏‫‏‫

اهالی مهدی آباد

چهارشنبه, ۸ مرداد ۱۳۹۳، ۰۹:۵۲ ب.ظ

در صورت باز نشدن این تصویر روی این متن کلیک راست کرده و Reload Emage را بزنید

دوستانی که ایشون رو میشناسن معرفی شون کنند یا اگه خاطره از ایشون دارن در قسمت نظرات درج کنند

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۵/۰۸
مدیر سایت

وبلاگ روستای مهدی آباد موافق و یامخالف نظرات تایید شده نیست و تمامی مطالب ارسالی، دیدگاه و نظر شخصی کاربران است. تعداد نظرات این مطلب:  (۴)

۰۸ مرداد ۹۳ ، ۲۲:۱۰ خادم اهل بیت (ع) ارادتمند رزمنده ها
بسم الله الرحمن الرحیم

 

سلام علیکم

 

چفیه و حقوق بشر ...

 

ان شاء الله حمایاتتون رو نشون بدید از مردم مظلوم جهان...

 

التماس دعا

۰۹ مرداد ۹۳ ، ۱۵:۲۸ مجتبی کریمی
فدایی داری حاج مختار فلاح . پدر شهید مهدی فلاح  . این مرد خدا از فدایان ولایت  امام علی (ع)و دوستداران خط امام حسین  عاشق امام حسین . که نگفته گریه اش می گیرد . مرد مخلص خدا و.... عاشق ....یادش بخیر بچه که بودیم ایام محرم هیات درست می کرد .و عصر ها پذیرایی هیات منزل ایشان بود . تکه کلام ایام محرم ایشان مظلوم حسین - عطشان حسین . احوالپرسی های ایشان زبانزد و منحصر بفرد است . انسان باشخصیت  مردم دار . خوش برخورد .خلاصه خدا حفظ شان کند
تو دسته عزاداری یکی بود که گه گداری شیطنت میکرد. حاجی هم اصلا تو یه حال معنوی بود که هیچ خوش نداشت کسی خرابش کنه. این بود که وسط دمی که همه گرفته بودند فریاد زد "حسییییین" ما همه دم رو قطع کردیم گفتیم " حسییییین !"
بعد گفت " عه ! یعنی چه ! " تو این مایه ها
ما فهمیدیم که دوستمون آقای حسین آقابابایی فرزند احمد که دم مسجد مغازه داشت رو با تمام وجووود دعوا کرده !
حالا فکر کن ما، حسین، حاجی هرکدوم چه حالی داشتیم به ترتیب خنده، دستشویی، آخش.
طفلک زاله ریز شده بود!
۱۵ مرداد ۹۳ ، ۲۲:۳۱ مهندس آفره کره جاری
درود بر حاج مختار فلاح......عزیزمی یادش بخیر محراب مسجد صاحب الامر که به همت و هزینه ایشان در حال ساخت بود حاج محمد احمدی خدابیامرز هم بودن منم توفیق پیدا کرده بودم کمک کنم....ظهرها هم میرفتیم خونه حاج مختار ناهار رو می زدیم حسابی.....بعد هم همیشه سر سفره خربزه براه بود بمن که میرسه الانم میگه .........آقا اگه تونبودی کار جلو نمی رفت.....واقعیتش کار مسجد بود نمیشد توش زد و بازی کرد......خدا انشالله به ایشان طول عمر با عزت عطا بفرماید........تیکه کلام حاجی این بود ....عمو جان......

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی