ایول داری رفیق! ببخشید دوست!
من این مرد بزرگ رو میبینم یاد دسغاله میوفتم.
من و عباس امتحانای مدرسمون تموم نشده بابای عزیزمون میگفت:
" چه نشستی که محمود بلند ( اشاره به قد و بالای ایشون که جز در مقابل حق خم نشده) خرمنشو آماده کرده. من رفتم سر پل دستغاله ها تو رفه آب و هندونه یادت نره"
شما که مثل ما جو و گندم درو نکردید و گرد خرمن اونم با خرمن کوبای قدیمی تر در روزایی که باد نمییومد رو نخوردید و تاول دستاتون نترکیده و وقت دروی جو ی سبز حاوی علف با دستغاله کل گرد "تلخه" تو حلقوم مبارک نرفته و تاسه هم توش گیر نکرده و حتی از یقه تون پایین نرفته و طناب شاره نکشیدید و خرتون در نرفته و شاره تون به پجیل گیر نکرده و در حال معماری دوار خرمن تا حلقوم تو سفال فرو نرفتید و صد البته هر چی هم ادعا کنید عمرا به اندازه من و عباس طعم واقعی هندونه در برک (زنگ تفریح) اول خرمن (همون موقع که علی آقای صفدری از خواب زیر سایه درخت با متکای "مرز" بیدار میشد و استراحتی به کاموا میداد صدای او هو هو هو و تلق تولوق تکوندن گرد با زدن کلاه و دستمال به سرو صورتهای تمام سفید مردم در میومد آروم آروم قابل شناسایی میشدند) عمرا نچشیدید و صد البته لذت خالی شدن گونی کاه از سوراخ پشت بام کاهدون و لذت خبر خریدن کاه همون سر زمین توسط یه خونه خواه و تموم شدن ماجرای درو و خرمن که با غم نزدیکی مهر و مدرسه و سرود گوش آزار همشاگردی سلام رو نچشیدید ،،، شاید خیلی متوجه صحبتم نشید.
چند تا نکته ظریف داره:
1- حاج محمود عزیز ماشاءالله هر سال اولین نفری بود که کار کشاورزیش انجام میشد همیشه پیشتاز بود.
2- چند تا لغت و اصطلاحه اگه متوجه نشیدید بگید توضیح بدم. مثلا "رف" یه مدل تاقچه بسیار بلنده (تا حدود زیر سقفه). جالبه که کاربری بسیار مناسبی دارند به عبارتی برای دسترسی های سالانه بدون جابجایی و گم شدن وسایل هستند. خوبیشم اینه که حل معمای ذهنی بچه همراه با احساس قدرت ناشی از بالا رفتن از کول بابا و گرفتن لبه و تماشای محتویاتش اونقدر آدمو تو حس میبره که متوجه نمیشه چند بار باباش گفته " بچه بیا پوی". تجربه کردی؟ عمرا !
ابصار: طناب عنان حیوانات
پجیل: سنگچین مابین زمینهایی که دارای اختلاف سطح میباشند. (بدون ملات استحکام لازم را ایجاد میکنند)
جُنَه: گاو نر
جوب: جوی آب
چپُّش: بز نر ؟
خیش: وسیله شخم زدن زمین
دستغاله: داس
دسه: جو و گندم چیده شده به شکل دسته های روی زمین
دشتا: دشت، مجموعه زمینهای کشاورزی
رف: یه مدل
تاقچه بسیار بلنده (تا حدود زیر سقف). کاربری بسیار مناسبی دارند و برای دسترسی
های سالانه بدون جابجایی و گم شدن وسایل استفاده می شوند.
روزقه: اشاره به روزشمار آبیاری ده.
رونکی: قسمت انتهایی پالان که اطراف دم قرار میگیرد.
سِل: آب بند.
سَل: تکه چوبی حدودا به قطر 3 و طول 20 سانتیمتر که برای اتصال خیش به ؟ بکار میرود.
شاره: وسیله ای برای جمع آوری سفالهای گندم و جو که از دو چوب موازی متصل به هم و طناب تشکیل شده است. به کمک آن بسته بندی استوانه مانند کم حجم از سفال های حجیم درست میشود و به راحتی با بلند کردن یک طرف آن به شکل نردبان روی الاغ بارگذاری میشود.
طاق: معادل (؟) قفیز آبی
علف چینَه: داس کوچک برای چیدن علف
قفیز: واحد شمارش مساحت زمین معادل 200 (؟) متر مربع. همچنین معادل 30 (؟) دقیقه آب از هر قنات
کردو: حد واسط بین دو مرز در زمینهای کشاورزی
کَل: گوسفند نر
کلون: نوعی کلید چوبی برای درهای قدیمی
کمر زدن: درو کردن جو و گندم به گونه ای که باقیمانده آن روی زمین بلندتر از حد چشم نواز باشد.
کوز: نوعی پستی بلندی به شکل سینوسی برای کاشتن برخی صیفیجات
گاویاری: شخم زدن زمین با گاو یا الاغ
مشته: تخته صافی که برای صاف کردن سطح زمین کردو ها بعد از شخم یا کاشت استفاده میشود.
میش: گوسفند ماده
وال: حائلی از خاک و گل برای بستن مسیر یک جوب یا کردو و هدایت آب به جوبی دیگر یا کردویی دیگر
یاشین: وسیله ای به شکل چنگال با بیش از 4 دندانه برای جابجایی کاه یا سفال
یو (یُ): متکایی به شکل یو انگلیسی وارونه که بر گردن الاغ یا کاو برای گاویاری میبندند تا خیش و ؟ آسیب نزند.
؟: چوبی که در گاویاری یک سر آن بر گردن یک الاغ یا گاو و سر دیگر آن بر گردن الاغ یا گاو دیگر قرار میگیرد و خیش به آن متصل میشود.
؟: وسیله ای برای وجین
فرهنگ اصطلاحات
هنداتمو کار:
کار بلد و حرفه ای
خیلیش خیلیه:
آدم وارد و پیچیده ای است.
پیچ بغل دار
صفت آدم فریبکار
پیر شی
سالم بمونی تا پیری
در گیری:
آتش بگیری، نوعی نفرین (بیشتر به شوخی)
عمرا بدونید انگشکُلِکی یعنی چی...!!!