ÇÈÒÇÑ åÏÇíÊ Èå ÈÇáÇí ÕÝÍå

اهالی مهدی آباد :: وبلاگ رسمی روستای مهدی آباد اردهال
‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫
‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫
‏‫‏‫

اهالی مهدی آباد

جمعه, ۲ خرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۳۹ ق.ظ

در صورت باز نشدن این تصویر روی این متن کلیک راست کرده و Reload Emage را بزنید

کسانی که ایشون رو میشناسند معرفیشون کنند...

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۳/۰۲
مدیر سایت

وبلاگ روستای مهدی آباد موافق و یامخالف نظرات تایید شده نیست و تمامی مطالب ارسالی، دیدگاه و نظر شخصی کاربران است. تعداد نظرات این مطلب:  (۱۵)

سلام اینم نفر سومی که گفتم حاج محمود احمدی برادر مرحوم حاج محمد احمدی که خدا بیامرزدش مرد خوبی بود این عکس سبب شد که یه خدابیامرزی هم برای حاج محمد احمدی بفرستیم روح همه اموات شاد.
سلام بر همگی
 قابل توجه قاسم اقا چشم بسته غیب نگفتم  نقطه سفید روی کت حاج محمود احمدی را ببین تو عکس حاج حسام عبدلعلی وحاج محمود اقابابایی یکیه خوب دقت کن داش .
۰۳ خرداد ۹۳ ، ۱۹:۰۴ مهندس آفره کره جاری
با سلام این پدر بزرگوار زحمت کش محمود حسین علی موندی است ....حاج محمود احمدی مرد دوست داشتی وزحمت کش ....خدا ایشان را حفظ کند وسایه اش برسر فرزندانش مستدام.......

ایول داری رفیق! ببخشید دوست!

من این مرد بزرگ رو میبینم یاد دسغاله میوفتم.

من و عباس امتحانای مدرسمون تموم نشده بابای عزیزمون میگفت:

 " چه نشستی که محمود بلند ( اشاره به قد و بالای ایشون که جز در مقابل حق خم نشده) خرمنشو آماده کرده. من رفتم سر پل دستغاله ها تو رفه آب و هندونه یادت نره"

 

 شما که مثل ما جو و گندم درو نکردید و گرد خرمن اونم با خرمن کوبای قدیمی تر در روزایی که باد نمییومد رو نخوردید و تاول دستاتون نترکیده و وقت دروی جو ی سبز حاوی علف با دستغاله کل گرد "تلخه" تو حلقوم مبارک نرفته و تاسه هم توش گیر نکرده و حتی از یقه تون پایین نرفته و طناب شاره نکشیدید و خرتون در نرفته و شاره تون به پجیل گیر نکرده و در حال معماری دوار خرمن تا حلقوم تو سفال فرو نرفتید و صد البته هر چی هم ادعا کنید عمرا به اندازه من و عباس طعم واقعی هندونه در برک (زنگ تفریح) اول خرمن (همون موقع که علی آقای صفدری از خواب زیر سایه درخت با متکای "مرز" بیدار میشد و استراحتی به کاموا میداد صدای او هو هو هو و تلق تولوق تکوندن گرد با زدن کلاه و دستمال به سرو صورتهای تمام سفید مردم در میومد آروم آروم قابل شناسایی میشدند) عمرا نچشیدید و صد البته لذت خالی شدن گونی کاه از سوراخ پشت بام کاهدون و لذت خبر خریدن کاه همون سر زمین توسط یه خونه خواه و تموم شدن ماجرای درو و خرمن که با غم نزدیکی مهر و مدرسه و سرود گوش آزار همشاگردی سلام رو نچشیدید ،،، شاید خیلی متوجه صحبتم نشید.

چند تا نکته ظریف داره:

1- حاج محمود عزیز ماشاءالله هر سال اولین نفری بود که کار کشاورزیش انجام میشد همیشه پیشتاز بود.

2-  چند تا لغت و اصطلاحه اگه متوجه نشیدید بگید توضیح بدم. مثلا "رف" یه مدل تاقچه بسیار بلنده (تا حدود زیر سقفه). جالبه که کاربری بسیار مناسبی دارند به عبارتی برای دسترسی های سالانه بدون جابجایی و گم شدن وسایل هستند. خوبیشم اینه که حل معمای ذهنی بچه همراه با احساس قدرت ناشی از بالا رفتن از کول بابا و گرفتن لبه و تماشای محتویاتش اونقدر آدمو تو حس میبره که متوجه نمیشه چند بار باباش گفته " بچه بیا پوی". تجربه کردی؟ عمرا !

پاسخ
با سلام بر قاسم
متن خوبیه اما پیشنهاد میکنم بسیاری از این لغات را توضیح بدهید تا دوستان جوانتر متوجه شوند اینها که نوشتید را فقط من و شما و هم سن و  سالهای ما متوجه میشوند
جناب حاج محمود احمدی است
سلام این عکس که همه میشناسن حاج محمود احمدی هست کنارشم فکر کنم رمضان حسینی(حسنی) باشه فکر کنم اخه رمضان همیشه دو زانو میشینه . قاسم اقای گل این کلمات را چطوری پیداکردی حتما باباد کنارته بهت میگه شما هم مینویسی اره خیلی (قلمبه سولومبه ) نا مفهوم هست تو دیکشنری مهدی اباد از این کلمات زیاده کسی هم نمیتونه به این راهتی ترجمه کنه یه وقتی بزار همه کلمات را به فارسی ترجمه و رایگان در اختیار عموم بزار خیر ببینی .
۰۵ خرداد ۹۳ ، ۲۲:۲۸ مهندس آفره کره جاری
مهندس افره کره جاری............
دوست عزیز فکر کنم تصمیم دارید تا دم در مسجد جلو برید ها یکی یکی بشناسیم بریم جلو .....قاسم عزیز ازخرمن و خرمن کوب گفت یاد اون روز افتادم که حاج احمد آقابابایی پاش رفت تو خرمن کوب و بنده خدا این اتفاق ناگوا ر براش رخ داد.....برای ایشان ارزوی سلامتی دارم.....من با یکی از عزیزان شهید از زیرخونه حاج جواد آقای طهاسبی میومدیم بسمت ده دیدیم ایشونو که میدوید بسمت دشت بالا گفت تراکتور رفته دشت بالا خرمن پایین رو خرد کریدم برم زود برسم ....با مهم یه سلام علیک در حال دویدن کرد وبدنبال تقدیر اینگونه میرفت ...قاسم آقا ازباد شب و بد روز براخرمنکوبی نگفتی که لوبیای زمین بالایی خراب نشه .....
۰۶ خرداد ۹۳ ، ۱۱:۱۷ مهندس آفره کره جاری
مبعث حضرت محمد ،،،ختم رسل ،،،خلق نیکوی هستی،،،،مهر ورحمت و مغفرت ....مبارک ........
بنظر بنده سمت راست حاج محمود احمدی آقای حاج محمد مرادی نشسته .......
حالا دوستان عزیز دقت کردید ؟؟؟؟؟همه همشهریان ما در مراسم باچه کلاس خاصی شرکت می کنند و کت وشلوار همیشه البسه مراسمات و بیرون رفتناشونه ....باعث افتخاره ...شخصیت مال بزرگان ماست وبس.......
سلام
اولا پیشنهاد میکنم زیر عکسها به جای "کسانی که ایشون رو میشناسند معرفیشون کنند..." بفرمایید:"معرفی، خاطره جالب، پیام ... " 
البته انشاءالله غیبت و منفی بافی نکردن با حضار محترم.
ثانیا پیشنهاد تولید و گذاشتن فرهنگ لغت مهدی آباد بسیار جالبه بنده سعی میکنم یه نسخه اولیه برای مدیر وبلاگ ارسال کنم تا ایشون به اشتراک بذارن.
مهندس آفره عزیز از خرمنکوبی هرچی بگی کمه. باد شب، چون (یه مدل به تراکتور بسته میشد مدل قدیمیترش به مال)، کاموا، استنبولی عوض کردن، کاه پس ریختن، یاشین کاه، یاشین سفال، چهار شاخ، چه میکنی!(وقتی سفال زیاد تو کاموا میریختیم صدای تراکتور عوض میشد دودشم سیاهتر، علی صفدری میگفت) ، شنکش، تلق تولوق آخر خرمن که سنگها میوفتاد تو کاموا، خرای باهوش که میفهمیدن میخوان بار ببرن نمیومدن، .... 

با سلام
برای تکمیل فرهنگ لغات مهدی آباد به کمک شما عزیزان نیازمندیم. هرگونه لغت ، اصطلاح یا ظرب المثل که به زهنتون میرسه بیزحمت بگید تا تکمیل بشه.
کاش این فراخوان رو میشد تو صفحه اول یا جایی گذاشت که همه ببینن.
چند تا فعلا به ذهنم رسید:

ابصار: طناب عنان حیوانات

پجیل: سنگچین مابین زمینهایی که دارای اختلاف سطح میباشند. (بدون ملات استحکام لازم را ایجاد میکنند)

جُنَه: گاو نر

جوب: جوی آب

چپُّش: بز نر ؟

خیش: وسیله شخم زدن زمین

دستغاله: داس

دسه: جو و گندم چیده شده به شکل دسته های روی زمین

دشتا: دشت، مجموعه زمینهای کشاورزی

رف: یه مدل تاقچه بسیار بلنده (تا حدود زیر سقف). کاربری بسیار مناسبی دارند و برای دسترسی های سالانه بدون جابجایی و گم شدن وسایل استفاده می شوند.

روزقه: اشاره به روزشمار آبیاری ده.

رونکی: قسمت انتهایی پالان که اطراف دم قرار میگیرد.

سِل: آب بند.

سَل: تکه چوبی حدودا به قطر 3 و طول 20 سانتیمتر که برای اتصال خیش به ؟ بکار میرود.

شاره:  وسیله ای برای جمع آوری سفالهای گندم و جو که از دو چوب موازی متصل به هم و طناب تشکیل شده است. به کمک آن بسته بندی استوانه مانند کم حجم از سفال های حجیم درست میشود و به راحتی با بلند کردن یک طرف آن به شکل نردبان روی الاغ بارگذاری میشود.

طاق: معادل (؟) قفیز آبی

علف چینَه: داس کوچک برای چیدن علف

قفیز: واحد شمارش مساحت زمین معادل 200 (؟) متر مربع. همچنین معادل 30 (؟) دقیقه آب از هر قنات

کردو: حد واسط بین دو مرز در زمینهای کشاورزی

کَل: گوسفند نر

کلون: نوعی کلید چوبی برای درهای قدیمی

کمر زدن: درو کردن جو و گندم به گونه ای که باقیمانده آن روی زمین بلندتر از حد چشم نواز باشد.

کوز: نوعی پستی بلندی به شکل سینوسی برای کاشتن برخی صیفیجات

گاویاری: شخم زدن زمین با گاو یا الاغ

مشته: تخته صافی که برای صاف کردن سطح زمین کردو ها بعد از شخم یا کاشت استفاده میشود.

میش: گوسفند ماده

وال: حائلی از خاک و گل برای بستن مسیر یک جوب یا کردو و هدایت آب به جوبی دیگر یا کردویی دیگر

یاشین: وسیله ای به شکل چنگال با بیش از 4 دندانه برای جابجایی کاه یا سفال

یو (یُ): متکایی به شکل یو انگلیسی وارونه که بر گردن الاغ یا کاو برای گاویاری میبندند تا خیش و ؟ آسیب نزند.

؟: چوبی که در گاویاری یک سر آن بر گردن یک الاغ یا گاو و سر دیگر آن بر گردن الاغ یا گاو دیگر قرار میگیرد و خیش به آن متصل میشود.

؟: وسیله ای برای وجین

 

 

فرهنگ اصطلاحات

 

 

هنداتمو کار:

کار بلد و حرفه ای

خیلیش خیلیه:

آدم وارد و پیچیده ای است.

پیچ بغل دار

صفت آدم فریبکار

پیر شی

سالم بمونی تا پیری

در گیری:

آتش بگیری، نوعی نفرین (بیشتر به شوخی)

 

پاسخ
با سلام لطفا در قسمت تریبون آزاد درج کنید
۰۷ خرداد ۹۳ ، ۲۲:۲۱ محمد آقابابایی
با سلام بر قاسم
چند کلمه را اصلاح میکنم
1-ضرب المثل
2 - ذهنتون
3- جنه = جونه گاو نر هست ولی گاو نر جوان زیر سه سال که فقط برای جفتگیری استفاده میشده است
و گاو نر که برای شخم زدن استفاده میشده است ورزو نام دارد
4- سل برای اتصال خیش به یو استفاده میشد.البته یو همان یوغ است.
5- طاق معادل ده قفیز آبی است
6-قفیز: واحد شمارش مساحت زمین فکر می کنم 250 متر مربع است
7- کلید چوبی برای درهای قدیمی کلوندون است
8- آن چیزی که بنام یو نوشته اید برای جلوگیری از آسیب به حیوان است کولی است و آن چوبی که بر گردن دو حیوان می گذاشتند یو یا همان یوغ است
9- وسیله برای وجین حصو نام دارد
با تشکر از حاج آقا آقابابایی
لطفا به تریبن آزاد مراجعه کنید.

عمرا بدونید انگشکُلِکی یعنی چی...!!!

پاسخ
با سلام لطفا نظرات متفرقه را در قسمت تریبون آزاد درج کنید
سلام 
مهدی جان اول در قسمت تریبون ازاد نظر متفرقه بدید دوم اینکه راهته یعنی انگشت کوچیکه منم نمیشی معنیش بودها.
۱۰ خرداد ۹۳ ، ۱۹:۵۵ مهندس آفره کره جاری
مهدی جان بنظرم انگشتکونکی درسته ....معنیشم اینه که یه چیزی رو خرابش نکن....از دم باعچه برون تا درشودی و دوکون محد علی تا دم باغ سه راه و پشت کناره هزار تا اصطلاح بزبون خودمون داریم .....حرفم د جوییه ....شما گو...ت وادار...قاصدی....جختن بلوی ....حال تو دلت اینجو ده ...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی