یاد روزهای عزاداری عاشورا افتادم اون زمان هرکی خونه ی خودش سفره مینداخت و مردم با سینه زنی داخل میشدن و غذا وچای میخوردن و دوباره با سینه زنی میرفتن بعد میموند ظرف شستن که تو زمستون عالمی داش.یادمه در خونه ها میرفتن و نون شیرمال میگرفتن بعد هم توی قوطی های شیر خشک شمع روشن میکردن و تو کوچه ها راه میوفتادن واسه مراسم شام قریبان راستی همش سر شستن گوشکوب که کرم رنگ بود وفک کنم چوبی دعواداشتن که زود بشورید فلانی واسه شب میخواد .همون ظرف شستنا همه رو دور هم جمع میکرد ولی تازگی تو عکسا دیدم ظرفای یه بار مصرف میدن
با سلام و ادب
شب جمعه 10 بهمن 92 خواب دیدم با چند نفر تو یه مکان زیارتی نشسته بودیم که یه دفعه دیدم شهید عزیز محمد رمضانی با همون چهره بشاش و صمیمی که داشت اومد با فاصله دو سه متری کنار ما نشست و با لبخند ملیح و زیبایی گفت " منم مهمون شما". بنده از خوشحالی باهاش سلام علیک کردم یهو یادم افتاد که ایشون شهید شدن. یه دفعه شدیدا به گریه افتادم و خواستم بگم شما که شهید شدید اینجا چه میکنید که بلند شدند و رفتند. اونقدر شور شعف و بهت و اشک در خواب داشتم که بیدار شدم در حالیکه هنوز همون حال رو داشتم. بسیار شیرین بود و دلم واقعا براشون تنگ شده بود. این شهید عزیز در دوران حیاتشون بسیار با عطوفت و مهربان بودند. من با علی آقا پسرشون از بچگی دوست بودم من واقعا ایشون رو دوست داشتم. یادمه با یه تیم فوتبال تو زمین مهدی آباد بازی داشتیم و ایشون از کنار زمین بنده رو تشویق میکردند. هیچ وقت یادم نمیره گمونم تو اون بازی 3 تا گل زدم. روحش شاد. جالبه شنبه که چک میل کردم یه ایمیل تخت عنوان
پنجمین سالگرد شهادت شهید رمضانی
داشتم. خدایا چه بندگان ماهی داشتی و از ما گرفتی. همشون رو مهمان سیدالشهدا علیه السلام بفرما.
سلام از دوستان وعزیزان خوب وهموطنان درخواست میشود اگر دوستی نظری میدهد نسبت به نظر ها احترام بگذارید چون همین نظربات باعث رشد وپیشرفت وکاهش نقاط ضعف میشود چرا ما منتظر هستیم تاجلوی نظرات جبهه بگیریم با اگر موردی اشتباه تایپ شده را عنوان کنیم ما هستیم که به هم کمک کنیم نه کشمکش وجدال ما باید از نظرات در پیشبرد اهداف استفاده نماییم تا روستایی رو به رشد وزیبا بسازیم
آقای مهدی رمضانی عزیز (( من نمی دانم شما فرزند کدام ازاخوان شهید رمضانی هستید )) یا فرزند این شهدای والامقام نیستید لطفا آدرس کامل بنویسید خیلی دوست داشتم باخاطره های زیبای شهید غلامرضا رمضانی که درشهر ری باهم بودیم جواب مطالب مرقومه شما رابدهم اما چون مشخص نیست ( که اگر مشخص کنید فرزند کدام ازاین شهدای عزیز می باشید ) بنده راحتر باشما صحبت می کردم که مثلا عقیده شما دربعض جاها برخلاف قرآن لنگ می زند قرآن کریم می فرماید : درسوره مبارکه حجرات آیه 13 بعد از آیه 12 غیبت ( حتما مطالعه نمایید )
یا ایهاالناس انا خلقناکم من ذکر وانثی وجعلنا کم شعوبا وقبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقاکم ) ای مردم همه شما رانخست ازمرد وزنی آفریدیم وآنگاه شعبه های بسیار وفرق مختلف گردانیدیم تایکدیگر رابشناسید . بزرگوارترین شما نزد خدا باتقواترین مردمند وخدا دانا ی کاملا آگاه هست .مردم باتقوا وزحمت کش درروستاها خیلی زیاد هستند باید دید بصیرت داشت وآنها راشناخت . اینکه من فکر کنم ازفلان روستا یا فلان قبیله هستم ویا این روستا برآن روستا ارجح دارد این مسائل طبق آیه شریفه بالا کاملا مردود است . واین شعر هم کاملا مردود است ونمی توان درموقعیت فعلی بصورت کلی بیان نمود . دی شیخ گرد شهر همی گشت باچراغ کز دیو ودد ملولم انسانم آرزوست .امتی که درحماسه راهپیمائی 22 بهمن پوزه آمریکای جنایتکار وسازشکاران را به خاک مالیدند چه درشهر وچه درروستا همه انسانهای باتقوا وارزشی هستند شما می توانید دراین اجتماعات بزرگ بادیدن انسانهای باتقوا به آرزوی خود برسید . ازبراد ر خوب وگلم جناب شاه محمدی تشکر می کنم که عامل انتقال این نوع ایده هاست خیلی ممنون امید است این جمله را ازذهن خود پاک نمائید که هفده دقیقه مطالعه مهمتر از 17 رکعت نماز واجب ویومیه است (ان الصلوه تنها عن الفحشاء والمنکر ))اگر فردا من به رهنمود شما توجه کنم ازفردا دوست دارم کتب فرقه ضاله رامطالعه نمایم آیا این مقایسه شمادرست است که رهنمود می دهید ؟
آقا مهدی عزیز سلام علیکم حالت چطوراست ان شاء الله موفق باشید
اگربه خودمان مربوط می شد که احتیاج به مراجع وپیامبران نداشتیم شخصی خودسر باذهنیات بافته ازنفس سرکش خویش ویا عقده ها ودشمنی ها تلمبار شده دروجود انسانها زندگی می کردیم . اگربه خودمان مربوط می شد که دیگر ترس از قیامت ومعاد نداشتیم واگر به خودمان مربوط می شد مثل انسانهای اولیه دنبال تمدن سازی وشهر سازی واجتماع سازی نبودیم .آنچه که درسور ه حمد می خوانیم وهدایت وراه مستقیم را ازخدا می طلبیم به خودمان مربوط هست چون معنی بنده بودن برای خود وخدا فرق می کند اگر تشخیص مادرست بود که جزء اولیاء الله بودیم وسوره شورا برای مشورت کردن برای مانازل نمی شد و 6666 آیه قرآن کریم دربیشتر این آیات تدبر تفکر و وتعقل کردن وبصیرت پیدا کردن یاد آور نمی شد . آیا نظر شما درباره هرکتابی ارزش یک بار خواندن را دارد کماکان به این جمله اعتقاد دارید ؟ وبنابه فرمایش خودتان مختاریم که خودمان انتخاب کنیم (ومربوط به خدمان هست ) باچه یقین وباوری این مطلب رابصورت کلی مطرح می کنید . ؟یکی ازتفکرات غلط دراوایل انقلاب اسلامی روبروی دانشگاه ها تبلیغ مادی گرائی وتبلیغ ( جبر واختیار ) مطلق بود وبقول قرآن کریم (( اولم یر الانسان انا خلقناه من نطفه فاذا هو خصیمم مبین )
وضرب لنا مثلا ونسی خلقه قال من یحی العظام وهی رمیم ))این جماعت نمی بینند که ما اورا ازنطفه ناچیز آفریدیم که بدین گونه دشمن آشکار ماشده است و...بعد صد سال اگر برسر خاکم گذری سر برآرد زگلم رقص کنان عظم رمیم
دوست عزیزم ( آنچه ما دردنیای کنون به دنبالش می باشیم درقرآن کریم موجود است ) ولا رطب ولا یابسن الا فی کتاب مبین )
گویند : مفسر قرانی وفقیه عالیقدری درحال مرگ حسرت می خورد. به او گفتند شمابرای چه حسرت می خورید : گفت کاش تمام عمرم را قران می خواندم وتلاوت می کردم .بنده اعتقاد شماراندارم که هرکتابی ارزش یک بار خواندن رادارد . این جمله معروف برای کسانی هست که درانواع فلسفه - علم بیان - قدرت کلام - جامعه شناسی - سیاست شناسی ادیان شناسی - اسلام شناسی .شناخت انواع واقسام مطالب بیدار کننده .داستان ورمان وتاریخ وریاضیات وطبیعیات تسلط کامل داشته باشد و باشناخت مفاهیم کامل قرآن وادبیات نهج البلاغه وصحیفه سجادیه خودرامسلح کند ( این شخص آنوقت خواهد فهمید معنی اولویت بخشیدن به تلاوت قرآن چیست ) وچه کتابهایی ارزش خواندن دارند وچه کتابهایی حتی نگاه کردن به جلد آنها هم زیبنده یک محقق مسلمان نیست چون زمان برای یک شیعه اثنی عشری خیلی باارزش است ( والعصر * ان الانسان لفی خسر -الی الا الذین آمنوا وعمل والصالحات وتواصوا بالحق وتواصو بالصبر )).بنده به مطالعه شما غبطه می خورم وانقلاب اسلامی به شما جوانان عزیز محتاج است . سعی کنیم همیشه جنبه احتیاط را داشته باشیم ومطالب زیبای خود را درانتها با این شعر مایوس کننده به پایان نرسانیم
دی شیخ گرد شهر همی گشت باچراغ کز دیو ودد ملولم انسانم آرزوست
یک وقت انسانیت دروجود خو د شخص است مثلا دروجو د خودتان که اگر رشد پیدا کند . رسد آدمی به جائی که فرشته ره ندارد بنگر که تاچه حد است نشان آدمیت
خدا رحمت کند مرحوم آیت الله مشکینی ایشان درکتاب اخلاق اسلامی خود . 14 نوع نفس ملامتگر وهدایت بخش و11 نفس سرکش را درانسان معنی می کند ومرحوم علامه جعفری (ره)یکهزار خصوصیات منفی ویکهزار خصوصیات مثبت رابرای انسان معنی می کند مثلا دریک انسان 100 نوع عشق وجود دارد 100 نوع جاذبه - 100 نوع دافعه .......
انسان موجودی است ناشناخته . واکمل این انسان ((محمد مصطفی خاتم النبین است ))وائمه معصوم وعلما وفقها وآقا امام زمان (عج ) و ولایت رهبری وفقیه
پیشنهادات حقیر
1- درصورت مجوز جناب آقای شاه محمدی عزیز سرفصلی برای موضوع بحث ومناظره بازشود وهردوی ما ازاین تیتر که مربوط به بحث مانیست خارج شویم
2- چه خوب وزیباست که آموخته های خود از قرآن کریم را درجلسات جمع مطرح کنیم
3- دین ما وقتی کامل است که باسیاست شناخته شده ازطرف مرحوم شهید مدرس کامل گردد به این مساله هم بها بدهیم
4- خدا نکند تفکرات ما دراثر عدم مشورت به سمت وسوئی سوق داده شود که درزمان زیبای انقلاب اسلامی (( کسرویها )) پرورش یابد واحیانا ندانسته داخل مسائلی بشویم که بضر ر قرآن ومکتب ماباشد
5- جوانان ونوجوانان مهدی آبا د اردهال همه اهل فن وهرکدام درگوشه این مملکت منشاء خدمات هستند باید با تبلور فکر واندیشه اسلامی وانقلابی وارزشی وشناخت راه وبصیرت آنهاراجمع نمائیم
6- دشمنان انقلاب ( تکفیریها - وهابیت - بهائیت - صهیونیست - شیوخ بی دین ولامذهب منطقه خاورمیانه برای بهشت رفتن به خیال خام خود به شیعه کشی روی آورده اند . تلاش ما وخلق کننده بستر فرهنگی براین باشد اتحاد ووحدت حول محور قران وعترت رادرمیان مردممان بیشتر کنیم
7- جناب آقای رمضانی پیشنهاد آخرم این هستکه دراین وبلاگ ازمطالب مفید وبدور از دوئل شخصی مطلب بنویسیم حتما به پیشنهاد آخرم توجه شود ومطالب به گونه ای نوشته شود که بوی خصومت ندهد وبقول قران کریم ماشامل این آیه کریمه نشویم که درباره منکران به خدا نقل شده است
ماینظرون الا صیحه واحده تاخذهم وهم یخصمون سوره (یس ) آیه 49
درود مجدد بر همه دوستان
آقای طهماسبی عزیز در مورد مطلبتان
یک آزاد اندیش به ذات همه چیز شک می کند، تردید در چیستی و چرایی دنیایِ مان همواره سر منشأ پیشرفت و گسترده تر شدن دانش بشر گشته و به جرأت می توان ادعا کرد که چنانچه حس کنجکاوی و نیاز برای یافتن پاسخ در انسان های نخستین نبود، مغز ما هرگز بدین صورت پیچیده و شگفت انگیز امروزی فرگشت نمی یافت و بهره هوشی بالایی نداشتیم؛ دکارت می گوید: “شک می کنم، پَس هستم” یعنی اَصل وجود ما و ارزش زندگی ما در تردید کردن و تحقیق برای یافتن پاسخ های درست قرار دارد.
چه بسا انسانی که شک نمی کند و به هیچ چیز از پَسِ پرده تردید نمی نگرد، از زندگی و اصالت وجود نیز درکی نداشته و همواره مقلد و مصرف کننده باقی خواهد ماند و پس مانده افکار دیگران را نشخوار خواهد کرد! یک انسان آزاد اندیش شک می کند، تفکر می نماید و به دنبال پاسخ می گردد.
حال مَذهب و کتاب های مقدس چه می گویند؟ ادیان و پیروان شان کتابی دارند که به صورت پیش فرض، در بر دارنده تمامی نیکی ها و زیبایی هاست و به دور از هرگونه زشتی و پلیدی و نادرستی است؛ چرا کسی که کمال را در اختیار دارد باید برای یافتنِ “کمال و سعادت” بیاندیشد؟
اگر شما یک نوزاد را در نظر بگیرید که از هنگام تولد تا دَمِ مرگ همواره به هنگام گرسنگی به وی خوراکی از پیش تهیه شده داده اند که البته خوشمزه و لذیذ است، آیا می توانید تصور کنید که آن فرد روزی قادر خواهد بود که آشپزی کند؟ خوارکی تازه طبخ نموده و از آن لذت ببرد؟ یا اشتباه کند و مزه خوراکی تلخ و شور را بچشد؟ آیا آنکه گمان می کند دارای سعادت است، هرگز به دنبالش خواهد گشت؟به صورت پیش فرض تمامی حقایق را در بر دارند، جای هیچ شک و تردیدی در آموزه های شان نیست، یک فرد دینداری که یاد گرفته صاحب حقیقت و دانایِ به کل هستی و راز و هدف وجود انسان است، هیچگاه به خود زحمت نخواهد داد تا تحقیق نموده و به دنبال حقیقت بگردد، او آموزه ای که یادگار نیاکانش است را با خود بَر دوش کشیده و حس کنجکاوی و پرسش را به دلیل اینکه موجب تردید در وجود ذات مقدس خدا می شود، در خود می کشد.
از آنچه گفته شد نتیجه گرفته می شود که دین مدعی حقانیت است و دینداران توهم آن دارند که دانایِ به حقیقت اند و آنکس که می پندارد که می داند، هیچگاه برای دانستن به آب و آتش نخواهد زد و تلاشی نخواهد نمود! ذهن یک انسانِ سیر، هیچگاه درگیر خوراک نیست مگر اینکه روزی گرسنه باشد و به همین ترتیب کسی که باور دارد که می داند، هرگز پرسش بی پاسخی نخواهد داشت که زمینه فعالیت فکری و پژوهشی اش را فراهم آورند.
ودر آخر لازم دیدم که متذکر شوم که هم تراز دانستن رهبری با پیامبر و ائمه و امام زمان اشتباه است و باعث لطمع خوردن به جایگاه رهبری است...
شما ارجاع می دهم به وصیتنامه امام {صحیفه امام ( ره) جلد پنجم اگر اشتباه نکنم } جایگاه رهبری و ولایت فقیه...
پاینده باشید... " انسانم آرزوست "
آقامهدی جان سلام برادرانه ودوستانه وبدون تعصب خودتان ازمطلب نوشته شده چیزی دستگیرتان شد اگرمدعی مطرح کردن بحثهای مختلف وبدون هدف ویا هدفی مشخص هستید خواهشمند است مقدمه - شرح موضوع - موضوع مورد بحث - ونتیجه گرفتن درنوشته هایتان باشد . واگر برای مطرح کردن نظران خدای ناکرده بحرانی - ویا اعوجاجی دنبال شخصی پیش مرگ می گردید بنده دیگر حاضر نیستم به این بحثهای بی مورد دامن بزنم خدا حافظ شما بازهم ازدریچه یاس وناامیدی چون صادق هدایت به این شعر توسل جسته اید
دی شیخ گرد شهر همی گشت باچراغ کز دیوودد ملولم انسانم آرزوست
سوال - باتکرار این بیت شعر ازخلقت خودتان هم بیزار شده اید ؟
سوال - درمیان این همه اکابر وفقهای عالی مقدار شخص مورد نظر خود را پیدا نکرده اید ؟
سوال - مادر که بهترین هدیه برای فرزند هست ویا پدر که درقرآن بعد ازپرستش خدا درمقام دوم ازاحترام قرار دارند این دونفر چطور ؟
ولا تیاسوا من روح الله ازرحمت خدا مایوس نباش به دامان امید ونشاط و لطف پروردگار یقین داشته باش که اگر این چنین شد درگرد شهر بسیاری ازفرشتگان خدا وجود دارند که برای دیدنشان چشم بصیرت بین باید باشد . باتشکر وبترسیم
ازآیه شریفه (( ختم الله علی قلوبهم وعلی سمعهم وعلی ابصارهم غشاوه ولهم عذاب عظیم
وبترسیم از آیه (( فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا ولهم عذاب الیم
وبترسیم ( ازمتفکرین کذایی ) که بقول قران کریم : واذا قیل لهم لا تفسدوا قی الارض قالو انما نحن مصلحون )
از جناب آقای شاه محمدی خواهشمندم مطالبی که درراستای قرآن کریم وفقهای اسلام وولایت فقیه مطرح می شود منعکس بفرمایید وخدای ناکرده مطالب بسمت وسوئی نرود که لطمه به این وبلاگ بخورد وانهائیکه مطلب می نویسند باا سم وفامیل حقیقی خود باشد وگرنه این سایت برای ابراز عقیده های نپخته وخام وانهم درقالب دین ودانش بدون تخصص راه اندازی نشده که بعضی از آقایان به دنبال ( محللی ) بگرد که مطالب خود را تحمیل به دیگران نمایند روستای ما روستای شهدا ی معتقد به ارزشهای انقلاب اسلامی ورهبریت نظام بوده است . ملکوک کردن ارزش ها خطای فاحش است
سلام به همه عزیزان
مطلبی بسیار مهم از دید بنده حقیر موضوع " عدم دانش کافی در احقاق حق روستایمان" است. این موضوع ریشه در تاریخ روستا دارد.
عزیزان آیا میدانید سهم روستای ما از ثروتهای ملی کشورمان چقدر است؟ حتما نمیدانیم.
ولی بیایید توجه کنیم که این عدم آگاهی و عادت به حل مشکلات و ارتقاء روستا به صورت هیاتی و از جیب مردم ما را از بی عدالتی موجود غافل کرده است.
آیا وکیلی, کارشناسی نیست؟ این دانش چگونه به دست می آید تا بتوان به کمک آن یقه مسئولین غافل یا خدای ناکرده مغرض استانی یا کشوری را گرفت؟
خواهشمند است اگر اطلاعاتی در خصوص بودجه های روستایی دارید ارائه فرمایید.
ممنونم
در ادامه نظر قبل با یک جستجوی ساده چند مورد زیر را با شما عزیزان به اشتراک میگذارم. امید است با همفکری همدیگر و استفاده از پتانسیلها به نتایج عملی مطلوب دست یابیم. فراموش نکنیم که بسترهای قانونی, دهیاری، نماینده، و... مهیاست استفاده چرا نه!!
نماینده مردم انار و رفسنجان در مجلس:
سهم خوبی از بودجه به روستاها اختصاص یافته است
نماینده مردم انار و رفسنجان در مجلس شورای اسلامی گفت: با وجود مشکلات بودجهای، سهم خوبی از بودجه به روستاها اختصاص داده شده که مشکلات زیرساختی در روستاها را برطرف میکند.
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13921213001284
فرماندار میرجاوه:
دهیاریها مشکلات عمرانی را در روستاها پیگیری کنند
فرماندار میرجاوه گفت: دهیاریها مشکلات عمرانی و ساخت و سازها را در روستاها پیگیری کنند
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13921113001161.
در بررسی توسعه روستایی و عشایری در لایحه بودجه ۹۳ اعلام شد
سهم ۱.۵درصدی توسعه روستا از بودجه با وجود جمعیت ۳۰درصدی روستایی
مرکز پژوهشهای مجلس در بررسی بودجه مدیریت و توسعه روستایی و عشایری در لایحه بودجه 93 کشور اعلام کرد:روستاها با وجود سهم ۳۰ درصدی از جمعیت کشور تنها ۱.۵درصد از بودجه کشور را دریافت میکنند.
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13921030001230
عضو کمیسیون تلفیق، با اشاره به تلاش برخی نمایندگان برای اختصاص بودجه یک درصد به وزارت ورزش برای اتمام طرح های نیمه تمام افزود: البته در بررسی بودجه 93 در بخش ورزش، رقمی از محل اعتبارات بسیج برای تکمیل سالن های ورزشی بسیج در شهرستان ها و روستاها در کمیسیون تلفیق به تصویب رسید.
سهم ورزشگاهها
از 1200 میلیارد تومان چقدر است؟
نمایندگان مجلس
شورای اسلامی در ادامه رسیدگی به لایحه بودجه با اختصاص 1200 میلیارد تومان به
تکمیل طرحهای هادی و آبرسانی روستایی و آسفالت راهها و احداث و تکمیل ورزشگاههای
روستایی موافقت کردند. محمد قسیم عثمانی نماینده مردم بوکان و عضو کمیسیون تلفیق
مجلس شورای اسلامی پیشنهادی را برای الحاق به بند الف تبصره 3 مطرح کرد که بر این
اساس به سقف واگذار سهام شرکتهای دولتی مبلغ 1200 میلیارد تومان اضافه میشود و
این مبلغ به صورت مساوی صرف تکمیل طرحهای هادی روستاهای بالای یکصد خانوار، تکمیل
طرحهای آبرسانی روستایی بالای 20 خانوار، آسفالت راههای روستایی بالای 50 خانوار
و احداث و تکمیل ورزشگاههای روستایی میشود اما با وجود موافقت نمایندگان مجلس با
این طرح مشخص نیست از این مبلغ چقدر عاید ورزش و ورزشگاههای روستایی شود.
مهندس آفره کره جاری....
جناب شاه محمدی شنیدم قرار بر این شده برای مسابقات یادواره شهدای روستا به کاپ با ارزش تهیه بشه که همه ساله به تیم قهرمان در رشته فوتسال ووالیبال داده بشه ودر محل دهیاری یا مسجد نگهداری بشه....خیلی خوبه دوستان هم روستاییمون نظرشونو در رابظه با شکل ،فرمت ،اندازه ،مضمون ،جنس ویا هر مطلب ونظری که دارن در این خصوص بدن ...بنطرم راهگشاست ....نظر شما چیه ورزشکاراودیگر اهالی....
سالها است که حتی در قصهها هم هیچ دیوی فریاد نمیکشد کهبوی آدمیزاد میاد...
در سرزمین من هرچه را نمی فهمند مسخره می کنند...
لازم نیست شخص بزرگی باشیم انسان بودن کافی است...
" انسانم آرزوست ..."
آقای انسانم آرزوست ......؟؟؟
سربازان مرزدار آزاد شدند به روایتی گروهبان همراه باسربازها به نظر می رسد طی اخبار ضد ونقیض پناهنده شده اگر این خبردرست باشه لطفا به روز شوید
با سلام
برای تکمیل فرهنگ لغات مهدی آباد به کمک شما عزیزان نیازمندیم. هرگونه لغت ، اصطلاح یا ضرب المثل که به ذهنتون میرسه بیزحمت بگید تا تکمیل بشه.
چند تا فعلا به ذهنم رسید:
ابصار: طناب عنان حیوانات
پجیل: سنگچین مابین زمینهایی که دارای اختلاف سطح میباشند. (بدون ملات استحکام لازم را ایجاد میکنند)
جونه (جُنَه):
گاو نر جوان زیر سه سال که برای جفتگیری استفاده میشود.
جوب: جوی آب
چپُّش: بز نر ؟
خیش: وسیله شخم زدن زمین
دستغاله: داس
دسه: جو و گندم چیده شده به شکل دسته های روی زمین
دشتا: دشت، مجموعه زمینهای کشاورزی
رف: یه مدل
تاقچه بسیار بلنده (تا حدود زیر سقف). کاربری بسیار مناسبی دارند و برای دسترسی
های سالانه بدون جابجایی و گم شدن وسایل استفاده می شوند.
روزقه: اشاره به روزشمار آبیاری ده.
رونکی: قسمت انتهایی پالان که اطراف دم قرار میگیرد.
سِل: آب بند.
سَل: تکه چوبی حدودا به قطر 3 و طول 20 سانتیمتر که برای اتصال خیش به یو (یوغ) بکار میرود.
شاره: وسیله ای برای جمع آوری سفالهای گندم و جو که از دو چوب موازی متصل به هم و طناب تشکیل شده است. به کمک آن بسته بندی استوانه مانند کم حجم از سفال های حجیم درست میشود و به راحتی با بلند کردن یک طرف آن به شکل نردبان روی الاغ بارگذاری میشود.
طاق: معادل 10 قفیز آبی
علف چینَه: داس کوچک برای چیدن علف
قفیز: واحد شمارش مساحت زمین معادل 250 (؟) متر مربع. همچنین معادل 30 (؟) دقیقه آب از هر قنات
کردو: حد واسط بین دو مرز در زمینهای کشاورزی
کَل: گوسفند نر
کلون: ؟
کلوندون: نوعی کلید چوبی برای درهای قدیمی
کمر زدن: درو کردن جو و گندم به گونه ای که باقیمانده آن روی زمین بلندتر از حد چشم نواز باشد.
کوز: نوعی پستی بلندی به شکل سینوسی برای کاشتن برخی صیفیجات
گاویاری: شخم زدن زمین با گاو یا الاغ
مشته: تخته صافی که برای صاف کردن سطح زمین کردو ها بعد از شخم یا کاشت استفاده میشود.
میش: گوسفند ماده
وال: حائلی از خاک و گل برای بستن مسیر یک جوب یا کردو و هدایت آب به جوبی دیگر یا کردویی دیگر
یاشین: وسیله ای به شکل چنگال با بیش از 4 دندانه برای جابجایی کاه یا سفال
کولی: محافظ کول، متکایی به شکل یو انگلیسی وارونه که بر گردن (کول) الاغ یا کاو برای گاویاری میبندند تا خیش و یو (یُ) آسیب نزند.
یو (یُ): (همان یوق) چوبی که در گاویاری یک سر آن بر گردن یک الاغ یا گاو و سر دیگر آن بر گردن الاغ یا گاو دیگر قرار میگیرد و خیش به آن متصل میشود.
حصو: وسیله ای برای وجین
دغّه: تاول دست و پا ناشی از کار
اِسپار: شخم زدن با بیل
خَسرو: مادر شوهر
باقصوره: پدر شوهر
جاری: زن برادر شوهر
اِسَّد (اِستد): ستاند، گرفت
دی: ده، روستا
کِرچ: خسیس، ناخن خشک
تپه: کود تازه حیوانی
هیمّه: هیزم
فرهنگ اصطلاحات
هنداتمو کار:
کار بلد و حرفه ای، کسی که کارهای مختلف را کامل انجام میدهد.
خیلیش خیلیه:
آدم وارد و پیچیده ای است.
پیچ بغل دار:
صفت آدم فریبکار
پیر شی:
سالم بمونی تا پیری
در گیری:
آتش بگیری، نوعی نفرین (بیشتر به شوخی)
پاشو از رو مار ور نمیداره:
کنایه از تنبلی و عدم همکاری و کمک
ضرب المثلهای شیرین
خلایق هر چه لایق
گلایه هات به سرم تا عروسی پسرم
یه جور گذر از شرایط ناخواسته است
خری که با سر تو طویله نمیره دنده عقب تو طویلش میکنن
کنایه از لزوم بکار گیری زور در برخی موارد
میبا:
می بایست، می باید، باشد، بایسته است، خوب است، مشکلی نیست. کلمه ای حاوی جمله و احساس پر معنی
گاهل: گونی محکم در گشادی که مانند خورجین روی الاغ قرار میگیرد و موادی مثل کود و خاک با آن جابجا میشود. نوع طراحی آن با توجه به کاربریش بسیار استادانه است. روی حیوان پر میشود و به راحتی حمل و تخلیه میگردد.
پستو: مکان دنجی در خانه که معماری آن به گونه ایست که خنک تر و کم نورتر از نقاط دیگر است و برای انبار کردن مواد مختلف از جملی مواد غذایی و میوه بکار میرود.
زیره: همانند پستو.
دسّمبو: (؟)
شنگ: خیار چنبر
کدوجه: نوعی سبزی خودرو
دندکچه: چاقاله بادام. بادام نرسیده. معمولا با نمک خورده میشود. پای درخت بیشتر میچسبد.
گردوبونه: درخت گردو
بادوم بونه: درخت بادام
بونه: پسوند جایگزین درخت مثل (گردوبونه: درخت گردو و بادوم بونه: درخت بادام )
دراسیاب: مکانی در ده بین زیارت و چشمه دیاب
کُج میری: کجا میروی
خامومه(خوامومه): خواهم آمد. (لازم به ذکر است اهالی ده و معدود نقاطی در ایران تنها اقوامی هستند که از افعال صیغه مستقبل فارسی استفاده میکنند.
خوی رفت: خواهی رفت. ( توضیح: کلمه "خواهم-خواهی خواهد" در مواجهه با فعل همراه به شکل مصغّر یا ادغام در می آید و مثلا به "خوام-خوی خواد" تبدیل میشود)
چمکُنی: چه میکنی(نوعی ادغام متداول شیرین در لهجه)
ننه: مادر
شفتر: شبدر
تکاندن: تکان دادن. به شکل اصطلاحی برای پایین ریختن محصولات درختی بکار میرود. گردو تکاندن
برفورو: برف رو، برف روب، پارو. (رو و روب به معنای جارو کردن است) تبدیل سکون بین دو کلمه به ضمه در کلمات مرکب و اشعار رایج است و ثقیل بودن ترکیب یا شعر را برطرف میکند.
گوچ: نوعی میوه قرمز پر هسته خوشمزه درختی (در گویشهای دیگر گیچ و زالزالک هم گفته میشود)
طناب صحرا: نوعی طناب خاص که معمولا از پشم بز بافته میشد و برای بسته بنده هیمه، سفال و مانند آن برای بارگیری روی چهار پا استفاده میشود. یک سر آن تکه چوبی است که دو سر آن به شکل دوک به هم متصل شده و به آن طوق میگوییم و سر دیگر آن حاوی دو طناب متصل به طوق میباشد. مرحوم حاج حسن صمدی در صنعت تولید طناب صحرا پیشتاز بودند.
طوق: رجوع شود به "طناب صحرا"
دوک: چوبی به شکل دوک که برای نخ ریسه پشم بز و گوسفند استفاده می شود.
سوقولمه: نیشتر، فرو کردن جسمی به حیوان برای حرکت تند تر
سوور: ؟
ساوار: سهم نور، افتادن سایه درخت بر زمین شخص دیگر موجب کاهش محصول زمین میشود لذا بخشی از محصول درخت که در هنگام تکاندن در زمین دیگری میریزد سهم صاحب زمین میشود و به آن ساوار میگویند. (حدود یک سوم تا یک چهارم؟)
پشگل:
مدفوع دانه دانه گوسفند
ورزو: گاو نر مسن که برای گاویاری استفاده میشد.
وجین: حذف علفهای هرز از محصول
چادشب: چادرشب
پسّا: ردیف، نوبت
گُلامو کن
ساکت شو
شیر پیمودن
پیمانه کردن شیر، وقتی شیر گاو ها کم میشد معمولا سه یا چهار نفر به شکل هفته ای شیر گاوهای یکدیگر را تجمیع و نوبتی در اختیار یکی قرار میدادند این کار با پیمانی کردن شیر برای حساب و کتاب دقیق انجام میشد. فرزندان خانواده ها بیشتر منتظر نوبت میماندند چرا که بهره کافی و وافی از سرشیر؛ شیر، ماست و پنیر و کره به آنها میرسید.
حرفم د جوییه: (؟)
شما گو...ت وادار:
بیخیال، خیالت نباشد (؟)
قاصدی!:
چه کار بیهوده ای !
جختن بلوی: ؟
حال تو دلت اینجو ده :
دلت با من باشد، حواست با من باشد
بسّو: کوزه های بزرگی که در آن مواد غذایی مثل ماست و سرکه نگهداری میشد.
گوره ماس: غذایی بسیار لذیذ که از ترکیب ماست و شیر تازه درست میشود و نان خشک در آن تلیت و میل میگردد.
تلیت: ترکیب حاصل از افزودن تکه های نان خشک به غذاهای آبکی مثل آبگوشت، گوره ماس، آبدوغ حیار و مانند آن
آغوز: شیر غلیظ روزهای اولیه زایمان گاو و گوسفند
قُپ: حالت و رفتار بخصوصی که مرغ برای خوابیدن روی تخم از خود بروز میدهد.
مَل: حالت و رفتار بخصوصی که گاو ماده برای زادآوری و جفت گیری از خود بروز میدهد. (گاو به مله)
آواها:
بیه بیه بیه: بفرما به حیوان مخصوصا مرغ برای غذا
چخه: دور کردن سگ
شششش: فرمان ایست به الاغ
نچ نچ نچ ها ا ا : فرمان حرکت به الاغ
سس (به شکل سوت کشیدن): بفرما آب به حیوان چارپا
پیشته: دور شو به گربه
اککلاغه هی: دور کردن کلاغ
لطفا یکی نسخه گوسفندیهاشو بگه
فرهنگ 6-
با تشکر از دوست و مهندس آفره و سایرین نامهای زیبای مکانهای روستا روی نقشه هوایی وارد خواهد شد و برای تایید و تکمیل عزیزان ارسال میشود. در حال حاضر نام روستا در نقشه هوایی ویکیمپیا اشتباها "کلرجار" ثبت شده.
همچنین این فرهنگ با تصویرهای مربوطه مزین میگردد تا شفاف تر و جذاب تر باشد. آنچه فعلا مهمه اینه که چیزی جا نمونه.
ایاله اوآله: اینور و آنور، اینطرف و آنطرف
جونم بست بُگوئه: جونم برایت بگوید، از جان برایت بگویم. نوعی گویش لطیف در گپ و گفتهای دوستانه
بِسِد بمیرم: برات بمیرم (بِسِد: برایت، برای تو)
لوشیدن: تکان دادن بدن در حال خوابیده یا نشسته
کفت: کتف، شانه
چند تا از غذاهای محلی: کالجوش – اشکنه – نون کوبیده – خاگینه- گوره ماس-آبدوغخیار – آش تاریکی
کسی اسم 12 روزقه رو به ترتیب بلده؟
فرهنگ 7-
تشکر مجدد از مهندس و دوست که فکر میکنم تو مسابقات دم عید دیدمشون. آفره جان نگران نباش مدیران سایت مهربونن.
لَقمه: لرزش صدا و بدن در اثر بیماری و پیری
تاسه: تارهای روی خوشه گندم و جو کا دندانه و آج های ریز مخصوصی به گونه ای دارند که در یک جهت با جسم دیگر درگیر و جهت دیگر آزاد هستند و بنابر این در یک سو حرکت میکنند.
گوشواره: یک نو گیاه که معمولا همزمان و همراه با گندم و جو میروید. این گیاه دانه ای پیچ دار دارد که یک شاخک بلند عمودی به آن متصل است. با گذاشتن این دانه در حاک نمناک و گل خودبخود شروع به چرخش میکند.
اوشلنگ: یک نوع گیاه خودروی خوشمزه که دارای مجموعه برگهای بلندی مثل تره است.
سوور: نوعی گیاه صحرایی
لق: دامنه کوه
روشیر: سرشیر، خامه روی شیر
؟: یه مد نان که ظاهرا از افتادن تکه خمیری در ته تنور بدست میومد چی بود کسی یادش میاد من یه اسمی شبیه کوله تو ذهنمه
کشمشه: نوعی آقت درخت بادام که دارای برگهای ریز و میوه هایی گرد و کوچک به اندازه کشمش و شاخه هایی ترد و شکننده است. گاو و الاغ علاقه وافری به آن دارد.
چند تا از غذاها و خوراکیهای محلی: ماست شیره- نون شیرمال- شفته-شیربرنج- نون عباسعلی – ترشاله (برگه خشک زردآلو و مانند آن)
فرهنگ 8-
کسی (؟) میدونه؟
سُرُینه: آبشار
یِنه: گرد ناشی از خرمنکوبی
سراجومه: توبیخ، بازخواست
سراجومه فلان موضوع را سر من میکنی: من را در خصوص فلان موضوع بازخواست میکنی.
شل گوش: ؟
؟: یه مد نان که ظاهرا از افتادن تکه خمیری در ته تنور بدست میومد چی بود کسی یادش میاد من یه اسمی شبیه کوله تو ذهنمه
حرفم د جوییه: (؟)
جختن بلوی: ؟
هشت: مکانی در خانه که ؟
بجه ها سلام معما شده اسم مهندس آفره ها.......قاسم جان توکه فامیل پدریم هستی حجت هم فامیل مادری .........اینقدر این معما ساده است که فکر نمی کردم با این همه ایما و اشاره کسی ندونه من کیم .........دوست دارم این اسم رو والا با نام زیبایی که خودم دارم (کاشف الکرب عن وجه الحسین )مطلب میگفتم ........از بچه هایی که اونقدر زحمت کشیدن شبانه....با پول توجیبی هاشون زمین فوتبال رو ساختن برای ده که عزیز دلم قاسم بهش اشاره کرد....حیفه از آقای عباس عبدالهی خدا انشالله مادرشو شفا بده ....سروربنده آقای عبدالله مرادی......دوست بسیار عزیزم علی آبیاتی (مغزه)خدا مادرتو بیامرزه عزیزم.....آقای حسام عبدلی شورا که آقا رضاش کوچیک بود اون موقع بخاطر ورزش کردنش هزینه میکرد......حاج مختار فلاح ........چند تا دیگه از دوستان قدیمی هم بودن که الان خاطرشون تو اون تاریکی از ذهنم محو شده ....یادی نکنیم .......راستی از آقای حاج جواد طهماسبی هم متشکریم همگی ...ایشون با اینکه اینقدر اذیتش کردیم ومزاحمش شدیم برا زمین خیلی همکاری کرد.....رئیس شورا بودن ایشون.....راستی عباس فهد البیشی از قلم نیفته.....
ایشون هم عضو تیم بود ......رفیق اگه گفتی فهد البیشی کی بود...جایزه داری
یا حجت جان توبگو......
فرهنگ 9-
لچک = روسری، چفیه
جلی= زود تند سریع
زقنبود:
بگیر بزقون:
گولی داغ (گولی گرم):
نیم زنجون مونده:
هلاهل: زهری را گویند که هیچ تریاق علاج آن را نتواند کردن و درساعت بکشد) فرهنگ لغت معین (
گاله: 1. کیسة بزرگ جوال. 2. پنبة زده شده که آمادة ریسیدن باش ) فرهنگ لغت معین)
گاله تو ببند: (کنایه ) دهانت را ببند. ساکت شو.
گورتو گم کن: کنایه از دور شو، گم شو
نکبت: خواری، فلاکت، بدبختی. ) فرهنگ لغت معین)
حیف نون: کنایه برای تحقیر، حیف نانی که میخوری
شمبلغوض:؟
شلقوز:؟
گورزا: ؟
ال بزنی: ؟
لولی لولی عباسی (لولی لولی خوردن): تکان خوردن متناوب. تکان خوردن چیزی مانند حرکت پاندول، تکان خوردن چیزی مانند حرکت پاندول نزدیک به افتادن، کنایه از ناپایدار بودن جسمی
خوره: جذام
خوره به ریختت: جذام بگیری؛ نوعی بدگویی
گل نیفت:؟
پابذار:؟
بوسوز میره:
لوکه: یورتمه، نوعی حرکت چارپا به شکل دویدن آرام
چار پاشنه: دویدن سریع چارپایان
سر دست: اصطلاحی برای موقعی که پاهای جلوی چارپا بی اراده در حین حرکت خم میشود و یک اشکال در حرکت ایجاد میکند.
پوز: اطراف دهان
پوزیبند: پوزه بند حیوان که به ابصار متصل میشود.
تنگ: طنابی که از زیر شکم حیوان به پالان متصل است و پالان را محکم نگهمیدارد.
سوک: تکه چوب تیز، نیشتر
توبره: گونی در گشادی که به گردن چارپا متصل می شود و درون آن غذای چارپا ریخته میشود. کیسه غذای همراه چارپا
طویله: اتاقک نگهداری حیوان
حصار: طویله بدون سقف
آخور: ظرف غذای حیوان که در دیوار با مصالح ساخته میشود.
هم از آخور میخوره هم از توبره: ضرب المثلی برای آدمی که بیش از سهم خود برداشت میکند
کنده: طویله هایی در صحرا که به شکل تونل در دل زمین برای گوسفندان کنده میشد.
شبچر: چرای شبانه گوسفندان
تولوسگاه: ؟
وشگوا: ؟
کلزمه: ؟
بنه چوی: تفاله چای
جوجون: ننه جان، مادر بزرگ
بی بی: ننه جان، مادر بزرگ
دایزه: خاله
بقچه: پارچه چهار گوش که با لباس و مانند آن روی آن گذاشته میشود و با گره زدن گوشه ها به شکل کیسه در می آید.
شوربا: نوعی آش
بادیه: نوعی ظرف فلزی بین دیگ و قابلمه
چمبره: حالتی از نشستن (؟)
لُنج: لب و لوچه
لُنج آویزون: اشاره به ناراحتی شخص
لُنجت چشه؟: چرا لُنجت آویزونه، چرا ناراحتی؟
پِشک: پره لبه سوراخ بینی
پِشکو: کسی
که پره لبه سوراخ بینی اش بر آمده باشد.
چون وقتی به دنیا می آید می پرسند: حال مادرش چطور است؟ هنوز چشم باز نکرده ختنه اش میکنند
به سن بلوغ میرسد توی سرش میزنند تا خودشو جمع کنه درسش تمام یا ناتمام باید بره سربازی
بعدش اگر زن بخواد که بهش میگند هیز، اگر زن نگیره بهش میگند لاابالی و ولگرد و عذب
وقتی ازدواج می کند، همه می گویند: عجب عروس قشنگی!
وقتی بچّه اش کاره ای می شود می گویند: از زحمات مادری است !
اگر آدم بدی بشه بهش میگند بی پدر اگر یکی یه جایی آشغال بریزه میگند بر پدرت لعنت کمترین فحشمون شده پدرسگ و یا پدر سوخته اگر یارو یه کار خفنی بکنه میگیرند پدرشو در میارند وقتی بمیرد می گویند: بیچاره زن و بچش ... ! مرد چی میشه این وسط ؟
روزی مردی، عقربی را دید که درون آب دست و پا می زند. او تصمیم گرفت عقرب را نجات دهد، اما عقرب انگشت او را نیش زد. مرد باز هم سعی کرد تا عقرب را از آب بیرون بیاورد، اما عقرب بار دیگر او را نیش زد.رهگذری او را دید و پرسید: “برای چه عقربی را که نیش می زند، نجات می دهی؟”
مرد پاسخ داد: “این طبیعت عقرب است که نیش بزند ولی طبیعت من این است که عشق بورزم.” چرا باید مانع عشق ورزیدن شوم فقط به این دلیل که عقرب طبیعتا نیش می زند؟
عشق ورزی را متوقف نساز. لطف و مهربانی خود را دریغ نکن، حتی اگر دیگران تو را بیازارند. خوب فکر کنید قابل توجه همه همشهریان گرامی. حالا بگید اگه دوتا کل... یجا باشن یکی شون زیادیه
جناب اقایان عباس -محمد -مهدی طهماسبی
مشیت الهی بـر ایـن تعلق گرفـته کـه بهار فرحناک زندگی را خـزانـی ماتمزده بـه انتظار بنشیند و این ، بارزترین تفسیر فلسفـه آفـرینش درفـراخـنای بـی کران هـستی و یـگانه راز جـاودانگی اوسـت درگذشت ابوی گرامیتان را به شما و خانواده محترمتان تسلیت عرض نموده برایشان از درگاه خداوند متعال مغفرت ، برای شما و سایر بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل خواهانیم .
کارگروه فرهنگی چشمه زلال - هیئت قرائت قران ودعای کمیل اخوان اسماعیلی
فرهنگ 10-
رورونجه: بحث و جدل
چمبره: حالت نشستن، همچنین پارچه تابید شده به هم به شکل دایره که روی سر گذاشته میشد و دیگ یا تشت سنگین را روی آن قرار میدادند تا لغزش نداشته باشد.
تولوسگاه: مکانی در بازی قایم موشک (قایم باشک) که رسیدن بازیکنان به آنجا دور از دسترس حریف امتیاز بود.
خال بزنی (یا ال بزنی): دردی بگیری که همیشه تو دید باشه.
کلزمه = کوتاه قد یا قد خمیده (؟)
چوی: چای
بُنه چوی: تفاله چای (چایی که مصرف شده و غیر قابل استفاده است)
شلغوض: فلج و دست و پا چلفتی
کُجوله: نوعی سوسک تپل کند بدون پر که در هنگام خطر با بلند کردن پشت خود بوی بسیار متعفنی از خود ساطع میکند.
گاو کویی: نوعی حشره بالدار با جسمی سنگین که در هنگام پرواز صدای جالبی از خود در می آورد. (با بستن نخ به پای آن در یک مسیر دایره ای شکل پروازی شبیه چرخبال مشاهده می شود)
پر پر خدا: کفش دوزک. پرپر خدا که در زمینهای کشت شبدر بیشتر دیده میشد روی دست راه میرفت و خود را به نوک انگشت میرساند و با خواندن شعر زیر بالهای سیاه خود را باز و پرواز میکرد.
پرپر خدا مادرت برات آش پخته! پر زن و برو ! (بعضی وقتها لازم است چند بار بخوانید تا پر زند و برود!)
*** *** ******* *******
**** * **** **** *** ******** * *** ** *** **** *** *** * ****** **** * ****** ********** ****** ****** ******* **** ***** ****** *** **** **** ** *** ***** ********* **** ******* ** *** ******* ** *** * *** ******* * **** ** *** ********** *****
بله انسانم آرزوست گل گفتی - انسانیتم ارزوست - چه می شود روزی مردم از حالت انفرادی دربیایند و به حالت اجتماعی و یاد گرفتن ازیکدیکر مشغول شوند
شرلوک هلمز، کارآگاه
معروف، و معاونش واتسون رفته بودند صحرانوردی و شب هم چادری زدند و زیر آن
خوابیدند. نیمه های شب هلمز بیدار شد و آسمان را نگریست. بعد واتسون را بیدار کرد
و گفت: "نگاهی به بالا بینداز و به من بگو چه می بینی؟...
" واتسون
گفت:"میلیون ها ستاره می بینم".هلمز گفت: "چه نتیجه ای می گیری؟".
واتسون گفت: "از لحاظ روحانی نتیجه می گیرم که خداوند بزرگ است و ما چقدر در
این دنیا حقیریم. از لحاظ ستاره شناسی نتیجه می گیرم که زهره در برج مشتری ست، پس
باید اوایل تابستان باشد. از لحاظ فیزیکی نتیجه می گیرم که مریخ در محاذات قطب
است، پس باید ساعت حدود سه نیمه شب باشد ".
شرلوک هلمز
قدری فکر کرد و گفت: "واتسون! تو احمقی بیش نیستی! نتیجه ی اول و مهمی که
باید بگیری این است که چادر ما را دزدیده اند.
حکایت عجیبیست رفتار ما خداوند می بیند و می پوشاند مردم نمی بینند و فریاد می زنند .
می رسد روزی که بی هم میشویم یک به یک از جمع هم کم میشویم
می رسد روزی که ما در خاطرات موجب خندیدن و غم می شویم
گاه گاهی یاد ما کن ای رفیق می رسد روزی که بی هم می شویم
به یاد همه ی دوستان و اشنایان خود باشید.
با سلام . در مورد مطلب قبلی باید به اطلاع برسانم که من از خانواده این خاندان نیستم ولی جهت اطلاع اهالی محترم مهدی آباد این پیام را گذاشتم تا پدر و مادر و برادران و خواهران این خانم بیمار را ارشاد و راهنمایی کنند. چون بیماری برای هرکسی پیش می آید و نباید برای راحت کردن خود از زیر بار مسئولیت ، علت بیماری را به شخص دیگری ربط دهند.
جناب همشهری!!!!!! جای تعجب دارد که همشهری هستی و این خانواده را نمی شناسی؟ پس بهتر است که به سایت روستای خودت مراجعه کنی و نظر دهی.
و اما مدیر سایت!
شما در جواب نفر قبل اظهار داشتی:
ما گذشتیم و گذشت آنچه که بر ما کردید
تو بمان و دگران ، وای به حال دگران
یادش به خیر از اشعاری که آقای نیکفر سر کلاس می خواندند.!!!!!!!!!!!!!!
ذَلِکَ وَمَن یُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ ﴿۳۲﴾
این است [فرایض خدا] و هر کس شعایر خدا را بزرگ دارد در حقیقت آن [حاکى] از پاکى دلهاست
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تُحِلُّواْ شَعَآئِرَ اللّهِ وَلاَ الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلاَ الْهَدْیَ وَلاَ الْقَلآئِدَ وَلا آمِّینَ الْبَیْتَ الْحَرَامَ یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّن رَّبِّهِمْ وَرِضْوَانًا
اى کسانى که ایمان آوردهاید حرمت شعایر خدا و ماه حرام و قربانى بىنشان و قربانیهاى گردنبنددار و راهیان بیت الحرام را که فضل و خشنودى پروردگار خود را مىطلبند نگه دارید
تا وقتی که حکومت اسلامی است و با رای اکثریت لازم است شکل حکومت و قانونش همان باشد چه اینکه
اگر کسی به حکومت سرخپوستان وارد شود باید قوانین و شعائر آنها را رعایت کند.
چه اینکه گذشت از این مساله آروم آروم به گذشت از حجاب و ... و ... منجر میشود.
فرهنگ 11-
یکّول: مدام، مداوم
راه نبردن: راه را بلد نبودن، میخوام بِرام دیاب، را نِمبُرام: میخواهم بروم دیاب، راه را بلد نیستم.
خر رنگ کردن: کنایه از کارخرابی کردن یا دست گل به آب دادن، داری چه خری رنگ میکنی: داری چه خراب کاری میکنی
خر را به رقاصی در آوردن: سوتی دادن، کاری کردن که از شدت بیهودگی و بی ربطی و غیر عقلانی بودن الاغ به رقص در میآید. (کارایی میکنه که خر به رقاصی در میاد)
خونه خوا (ه): فلانی، هر شخص غریبه ای که به نوعی ارتباط مالی یا دوستی با اهالی داشته باشد.
پاسنگ: پاره سنگ، عبارتی که در توزین دقیق اجسام با ترازو بکار میرود و حاکی از پاره سنگهایی است که میزان وزن خرده کمتر یا زیاد تر از سنگهای کیلو (1-2-5 و 10 کیلویی ترازو) را نشان میدهد.
عقلش پاسنگ بر میدُره: کنایه از کم عقلی است، عقلش در مقام وزن به سنگ کیلو نمیرسد.
لا تَخُن مَنِ ائتَمَنَکَ وَإِن خانَکَ وَلاتُذِع سِرَّهُ وَإِن أَذاعَ سِرَّکَ؛
به کسى که تو را امین قرار داده است خیانت مکن هر چند او به تو خیانت کرده باشد و راز او را فاش مساز اگر چه او راز تو را فاش ساخته باشد.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم :لا تَـکُنْ عَیّابا وَ لا مَدّاحا وَ لا طَعّانا وَ لا مُماریا؛
نه عیبجو باش و نه ثناگو، نه زخمزبان زن و نه مجادله گر.
امام علی علیه السلام:اَکبَرُ العَیبِ اَن تَعیبَ ما فیک مِثلُهُ؛
بزرکترین عیب آن است که آنچه را که مانند آن در خود توست عیب بشماری.
امام صادق علیه السلام:الفُحشُ و البَذاءُ و السَّلاطَةُ مِن النِّفاقِ؛
دشـنـامـگویى و بـد زبانى و دریـدگـى از (نشانه هاى) نفاق است.
پیامبر صلى الله علیه و آله:إنّ اللّه حَرَّمَ الجَنَّةَ على کُلِّ فَحّاشٍ بَذِیءٍ، قَلیلِ الحَیاءِ، لا یُبالِی ما قالَ و لا ما قیلَ لَهُ؛
خداوند بهشت را بر هر فحّاش بد زبان بى شرمى که باکى ندارد چه گوید و چه شنود، حرام کرده است.
اِنَّ النّاسَ اِلى صالِحِ الاَدَبِ اَحْوَجُ مِنْهُمْ اِلَى الْفِضَّةِ وَ الذَّهَبِ؛
مردم، به ادب (فرهنگ و تربیتِ) درست ، نیازمندترند، تا به طلا و نقره.
امام على علیه السلام :عَلَیْکُمْ بِالاَدَبِ ، فَاِنْ کُنْتُمْ مُلوکا بَرَزْتُمْ وَ اِنْ کُنْتُمْ وَسَطا فُقْتُمْ ، وَ اِنْ اَعْوَزَتْکُمُ الْمَعیشَةُ عِشْتُمْ بِاَدَبِکُم؛
ادب بیاموزید، زیرا که [در این صورت] اگر پادشاه باشید، برجسته مىشوید، اگر میانه باشید، سرآمد مىشوید و اگر تنگدست باشید، با ادبتان گذران زندگى مىکنید.
امام على علیه السلام :الْإِنْصَافُ یَرْفَعُ الْخِلَافَ وَ یُوجِبُ الِائْتِلَاف
انصاف، اختلافات را از بین مى برد و موجب الفت و همبستگى مى شود.
قاسم آقا سلام
چه تی تیش مامانی نظر دادی. موش بخوردت. ولی 4 نکته هست:
1- من نمی دانم سطح سواد شما چقدر است ولی به جای "حاضر نیستند" نوشتید "حاظر نیستند" و به جای "اضافه شن" نوشتید "اظافه شن". البته ببخشیدا می خواستم جای دیگر آبروی ما را نبری.
2- اگر شخصی که از نام دیگران استفاده کرده ، از نام شما سوء استفاده می کرد و آبروی دیگران را به راحتی می ریخت باز هم همین حرف را می زدی؟
3- خوب بلدی از احادیث به نفع خودت و ... استفاده کنی.
4- لااقل یک حدیث می آوردی که کسی که از نام دیگران برای بردن آبروی اشخاص استفاده کند چه عواقبی دارد؟ اگر این کار را می کردی ما می گفتیم بی طرفی ولی ... .
قاسم آقا سلام
من که متوجه نشدم چی گفتی؟ 4 بند نوشتی که خلاف واقع است. البته تقصیری نداری. در ضمن از جناب رفیق هم تشکر می کنم.
"یه نطق نوستالوژیک از تریبون روستا"
بر محمد و ال محمد صلواااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااات
امشب شب چهارشنبس
مسجد جامع نماز جماعت و دعای توسل برقراره
انشالا که تشریف بیاریدو
بر محمد صلوات
**** ****** **** **** ** ****** **** **** *** ******* ****** *** **** **** **** ******** *** ***** *** ****** ****** ***** **** ** ** ***** ******* ** ***** ******* ** **** **** ****** ***** ***** ****** *** * ******* *** **** *** ***** *** **** ***
******* ******* ***** ***** **** ******** **** ********* ** ** ***
** ***** *** **** * **** ********* ***** ** ****** *** ******* ********** **** **** ***** ***** ** ***** **** **** *****
** **** **** ***** ***** **** **** ***** **** **** * ***** ***** ******* ****** ******* ***** ******
** **** ***** ******* ****** **** *** ******* ****** ********* ****** *** ****** *** ** **** ****** ******** **** ** ********* ********** ****** **** ***** ** ***** ****** ******* **** *
** *** **** **** ***** **** **** *** ** ******** ****** ****** ******* *** ****** **** ********* ***** **** **** ** ****
** *** *** **** **** ** ***** ********** ******* ******* **** **** *** ******* **** ** ****** **** ******** **** ** *** *** **** **** *** ****** ****** ******* ** ******* ****** ****** *** ****** ******** ******
سلام
گاهی لازمه آدم اصول اعتقادی خودش رو در بوته آزمایش قرار بده. آخر الزمان دوره آزمایشات بیشتر و غربالگریه. من هیچ شکی ندارم که در دل مردم آبادی عشق به اهل بیت و خاندان مکرمشون موج میزنه و قطعا همه از حضرت سلطانعلی علیه السلام حاجتها گرفتیم و منتظر الطاف بیشتر ایشان در چند روز آتی به بعد هستیم منظورم برزخ و قیامته. واقعا چقدر ما خوشبختیم که برای رفتن امیدهای بزرگی داریم.
بهر حال من به تصمیم گرفته شده برای ستاره دار کردن این مباحث احترام میذارم. حتما مصلحتی اندیشیده شده. اما بنظر بنده میشه تحلیلهای شخصی رو حذف کرد ولی مستندات رو باقی گذاشت تا این تصور پیش نیاد که در وبلاگ مهدی آباد مساله ای مطرح شد و سانسور شد.
بعلاوه حدود 3-4 هفته شبهه مطروحه روی وبلاگ بود اما نظر مخالف آن یک روز هم نبود.
به هر حال به عقیده من کلید ورود و پذیرش و عشق کردن با دین و قرآن و اهل بیت و درک لذتهای عمیق و ماندگار و ماورائی در همین دنیای کوچک دل خاشع است (فکر میکنم در یکی از آیات قرآن دیدم). همیشه شبهه و پاسخ از طرف علما وجود داشته و نباید از آن ترسید چون باعث تقویت اعتقادات معتقدین و تعیین تکلیف بلاتکلیفها میشه به شرط اینکه به درستی با کارشناس مربوطه پاسخ داده بشه. حالا اگه در توانتون هست میتونید علمای مربوطه را به پاسخ دعوت کنید. دلهای خاشع به دریای علم و معرفت خاصی متصلند و هیچ ترس و غمی ندارند.
تمام دشمنان به روشهای فراوان دشمنی و شبهه افکنی میکنند. به نظر من نباید با خودی هایی که سوالی یا شبهه ای مطرح میکنن با بی احترامی صحبت کنیم. احترام به نوع بشر بیانگر عشق ما به معشوق حقیقی و به عبارتی یه نوع دعوته. "کونوا دعاة الناس بغیر ألسنتکم؛با غیر زبان هایتان مردم را دعوت کنید.
معشوقمان سلطانعلی ع یارتان
من که تازه یه عشق جدید پیدا کردم فرزند بزرگوارشون احمد بن سلطانعلی در اصفهان. چقدر خوش میگذره خداییش!
من زاده سرزمین عشقم
من غرق امید و مست عشقم
آسوده به هر طرف روانم
من جار شهید اردهالم
سلطان منم ار نوکر یارم
من پادشه زنده دلانم
سلطان دلم علی باقر
وه دل که حریم یار حاضر!
ای مردم شهر به خود ببالید
جز نام علی به دل مرانید
سوزد ز درون عشق علی مان
آتش چه خوش و جهل غریبان
سلطان دلم شهید مشهد
ای جان و دلم فدای احمد
من عهد ز جان به یار دارم
من مست شهید اردهالم
گر حکم شود که مست گیرند
در شهر هر آنچه هست گیرند
در پاسخ به دوست
با اطلاع شما میرساند کلیه امورات وب سایت هیئت قرائت قران وارسال پیامک به همشهریان در اختیار کارگروه سایت چشمه زلال اخوان اسماعیلی(ابوالفضل-قاسم -مجید -مختار)میباشد این کارگروه در اوایل سال 1388جهت ایجاد سایتی در جهت کارهای خیریه -اهدا جهیزیه-کمک به خانواده های بی سرپرست-ومشاوره های حقوقی ،بانکی به همشهریان تشکیل گردیدوپس از درخواست تعدادی از اعضا هیئت قرائت قران کریم مشاوره ونظارت وایجاد وب سایت هیئت قرائت قران مهدی اباد اردهال در دستور کار این گروه قرار گرفت .حال جنابعالی واهالی محترم روستای مهدی اباد ودیگر همشهریان را به دقت در نکات ذیل دعوت مینمایم.
1-این سایت هیچ گونه وابستگی سیاسی به هیچ حزب وگروه خاصی نداشته وندارد وصرفا به جهت اشاعه فرهنگ ناب قرانی وعلوی راه اندازی گردیده است.
2- جناب اقای اکبر طهماسبی به عنوان یکی از نویسندگان مطالب سایت دعوت وهرگونه اظهار نظر ایشان لزوما دیدگاه این کارگروه نمیباشد.
3-تمامی دوستان دعوت به ارائه مقالات قرانی و ارائه زندگینامه شهدا در این سایت هستند.
حال اگر دعوت به هیئت قرائت قران وارسال پیامک که نمونه های ان در ارشیو این سایت محفوظ میباشد وارسال انها پس از چندین بازنگری وفیلتر انجام میگردد باعث اظهار نظرهای بدور از واقعیت که بعضا عناد وتوهین در ان مشاهده میشود میگردد و در این چندین ماه که از عمر وبلاگ وزین روستای مهدی اباد میگذرد تعدادی کامنت از این نوع مشاهده گردیده است ضمن رعایت تقوی تمامی شما سروران را به عدم هرگونه پیش داوری وتهمت وافترا و ثبت وارسال مطالب توهین امیز دعوت و وبرای تمامی اهالی روستا مخصوصا جوان برومند آن دیار کهن ارزوی سلامتی وتوفیق وبهروز ی داریم
ومن الله توفیق
بنده سال به ماهی سری به این وبلاگ میزنم جنابان مهندس آقایان بزرگوار با عنوان و بی عنوان و..... ببایید مسائل اساسی روستا را مطرح و در مورد آن بدون حاشیه پردازی بحث کنید ودر نهایت نتیجه ای حاصل شود که منجر به توسعه و عمران روستا و ایجاد صفا و صمیمییت شود آدم برا بعضیها متاسف میشه با وقتی که میگذارند و مطالبی که منویسند؟....
یا علی..........
بیا این هم موضوع حالا عزیزان بیان تو بحث
چرا طرح هادی در بافت قدیمی ده سریعتر اجرا نمیشه تا ده یک شکل و شمایل خوبی بگیره؟؟
خطاب به دوست عزیززززز
میشه بگیه کیو کشتن و خیالشون راحت شد نه راهت؟؟؟ وبگو کی توکار کی و ندگی کی دخالت کرده تا خدمتش برسیم....
آخرین فرصت خندیدن ماست
زندگی همهمه مبهمی از خاطره هاست
هر کجا خندیدیم ، زندگی هم آنجاست
زندگی شوق رسیدن به خداست
خنده کن بی پروا ، خنده هایت زیباست شعر از شاعر