زندگینامه

بسم الله الرحمن الرحیم
بسم رب الشهداء والصدیقین

شهید حسین آقابابایی فرزند اکبر در سال 1336 در روستای مهدی آباد اردهال در خانواده ای متدین ، زحمتکش و کشاورز دیده به جهان گشود و پس از گذران سنین کودکی جهت تحصیل علم وارد مدرسه در همان روستا شد و طی 6 سال دوره ابتدایی را پشت سر گذاشته و چون در آن زمان بعلت مشکلات مالی امکان ادامه تحصیل وجود نداشت ترک تحصیل نموده و به کار کشاورزی و قالی بافی مشغول شد تا از این طریق برای گذران مخارج زندگی خانواده کمکی کرده باشد و چون در این زمینه هم هنر خوبی داشت و استاد شده بود ، در زمستان که کار کشاورزی به پایان میرسید به قالی بافی مشغول می شد تا از این طریق نیز جبران مخارج زندگیش را بنماید.

همینکه به سن رشد و بلوغ رسید و دید که زمینه های رشد و پیشرفت او در روستا نیست تصمیم گرفت از روستا به شهر مهاجرت کند و به تهران رفت. در تهران با یکی از همشهریان به نام فلاح در ارتباط با کار صحبت کرد . او نیز چون در برخورد اولیه در او صداقت و پاکی را مشاهده کرد در مغازه خود او را به کاری گماشت .

او به مدت سه سال نزد آقای فلاح کار کرد و در ضمن به دنبال کار بهتری می گشت تا اینکه در  اداره پست و تلگراف و تلفن صاحب شغلی شد. همه این فعالیتها نمی توانست استعداد بالای او را مشغول خود کند .

به همین دلیل به دنبال ادامه تحصیل بود تا بتواند سطح علمی خود را نیز ضمن کار بالا ببرد در دوره های شبانه ثبت نام کرد تا دیپلم گرفت.
چون حقوق اداره پست کفاف مخارج زندگی را نمیداد  بعد از ظهر ها که از اداره به خانه می آمد به شغل قالیبافی در خانه مشغول می شد تا از این طریق کمکی به مخارج زندگی خود بنماید.

هنگامی که به سن سربازی رسید بدلیل ضعف بینایی که داشت از خدمت سربازی معاف شد و سپس تصمیم به ازدواج گرفت که حاصل آن دو فرزند دختر به نامهای لیلا و نرجس می باشد .

در سال 1357 که انقلاب آغاز شد او ضمن انجام کارهای خود در قالیبافی و کشاورزی دائما در تظاهرات و اعتراضات علیه شاه و حکومت طاغوت شرکت فعال داشت تا اینکه انقلاب به اوج خود رسید و در نهایت در 22 بهمن 1357 به پیروزی رسید و او در راستای فعالیتهای انقلابی خود به کارهای فرهنگی و کمک به خانواده های مستضعف بسیار فعال بود

او در محلی که زندگی می کرد زمین بایری یافت و چون در آن محل مسجدی نبود با کمک اهالی محل در آن مکان مسجدی را بنام حضرت فاطمه الزهرا بنا نهادند تا ضمن انجام فریضه نمازجماعت به فعالیتهای فرهنگی و نیز امورپایگاه بسیج بپردازند.

مسجد محلی شد برای جمع آوری و توزیع کمکهای مردمی به خانواده های مستضعف وکم در آمد که در آن فعالیتها با جان و دل کار می کرد.

هنگامی که جنگ تحمیلی عراق آغاز شد حسین به دستور امام خمینی (ره) که فرمودند برای دفاع از اسلام و قرآن و انقلاب اسلامی جبهه ها را پر کنید جهت آموزش امدادگری به بیمارستان نجمیه تهران مراجعه کرده و پس از طی دوره آموزش امدادگری از همان بیمارستان به جبهه اعزام شد و در عملیات رمضان سال 1361 در جبهه جنوب شرکت نمود وضمن انجام وظیفه و دفاع از اسلام و قرآن در تاریخ 31/4/1361 به درجه رفیع شهادت نائل آمد و روحش به ملکوت اعلا پرواز نمود .

روحش شاد و راهش پر رهرو باد

تصویری از مادر شهید (خانم فاطمه سلطان حسنی)

اطلاعات دیگری از این شهید در دست نیست