ÇÈÒÇÑ åÏÇíÊ Èå ÈÇáÇí ÕÝÍå

شهید سعید علیخانی :: وبلاگ رسمی روستای مهدی آباد اردهال
‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫
‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫
‏‫‏‫

         

         

زندگینامه:

خلاصه ای از زندگی نامه شهید سعید علیخانی


« به نام خدایی که برای بهترین بندگانش زندگی آسمانی را مقرر می دارد »
در سومین ماه از فصل خزان سال 1345 ( 15/9/1345 ) در بیمارستان فیروزآبادی شهرری کودکی ریزاندام اما دارای روحی بزرگ و متعالی چشم به جهان گشود که نام او را « سعید » نهادند .
سعید در کودکی همانند دوران نوجوانی و جوانی اش بسیار آرام و متین و مهربان بود . او عزیز دل مادر و روح و روان پدرش گشته بود . او یک برادر بزرگتر از خود و دو خواهر کوچکتر از خود داشت که همه آنها را صمیمانه دوست داشت و عاشقانه برادرشان بود و هر کاری که از دستش بر می آمد برای هیچ کس دریغ نمی کرد
از هر کدام از دوستان و اطرافیان و اقوام سعید ، درباره خصوصیات اخلاقی اش سوال شود ، « مهربانی » خصلتی است که همه از آن یاد می کنند .
سعید دوران ابتدایی ، راهنمایی و دبیرستان را با موفقیت پشت سر گذاشت و در رشته « اقتصاد » در دبیرستان شهید مظلوم شهرری موفق به اخذ دیپلم متوسطه گردید و هنگامی که می خواست خود را برای ادامه تحصیلات دانشگاهی آماده کند ، کشورش از جانب رژیم بعثی عراق مورد هجوم قرار گرفته بود و او برای دفاع از حق ، به صورت داوطلبانه برای انجام خدمت نظام وظیفه به نیروی انتظامی جمهوری اسلامی فعلی ( ژاندارمری سابق ) پیوست و پس از گذراندن دوران آموزشی عازم خوزستان و از آنجا به فکه اعزام شد.
در تمام دورانی که او از خانواده و دوستان خود دور بود عاشقانه دلش برای آنان می تپید . او با مادرش دائما تماس تلفنی داشت و برای بقیه اعضای خانواده اش حتی برای خواهر خردسال و خواهر زاده چند ماهه اش به صورت مرتب نامه می نوشت و به مناسبت های مختلف مثلا در روز تولد آنها و یا عید نوروز برایشان کارت پستال و هدایای مختلفی را ارسال می کرد و پر واضح است که این مهربانی او در آن سرزمین و در آن اوضاع و شرایط برایش با هزاران سختی و مشقت همراه بوده است .
بیست و ششم خرداد سال 1367 سعید مهربان برای آخرین بار به دیدار خانواده اش آمد و در کنار خانواده اش دهمین روز به دنیا آمدن برادرزاده اش را جشن گرفتند .
او تمام روزهایی که در کنار خانواده اش بود را برای تک تک اعضاء خانواده خاطره ساز ساخته است . خاطراتی که هیچگاه از ذهن هیچ کس پاک نخواهد شد . او پس از ده روز در ششم تیرماه با همه خداحافظی کرد ، قرآن را بوسید و رهسپار شد و آخرین نگاه پر مهر و عطوفتش را در ذهن همه جاودان ساخت .
پانزده روز بعد یعنی در روز بیست و یکم تیرماه درست یک هفته قبل از پذیرش قطعنامه 598 در ساعت 7 صبح بر اثر بمباران شیمیایی به فیض عظیم شهادت نائل آمد .
پیکر پاک و مطهر سعید را پس از هفتاد و دو روز در اولین روز از فصل پاییز برگ ریز به آغوش خانواده اش بازگرداندند . در حالیکه در تمام این مدت پیکر آن عزیز سفر کرده در سرزمین داغ و تفت دیده فکه آنچنان سوخته شده بود که فقط دندان هایش که هرگاه آن لبخند دلنشین پر از مهرش را بر لب می نشاند ، نمایان می شد ، رنگ خود را حفظ کرده بود . ا و در فصل خزان به دنیا پای نهاد و در آغوش مادر جای گرفت و در خزان هم در آغوش خاک آرام گرفت
سعید در تمام دوران زندگی اش واقعا مهربان بود و به راحتی و آسایش عزیزانش می اندیشید و اکنون که با شهادتش زندگی جاودان یافته است و نزد پروردگار مهربان خود آرامش حقیقی را یافته است و خداوندگار حکیم به او رزق و روزی عطا می کند و زنده ابدی است ، از اوج ، از عرش و در آسمانها نیز به خانواده و عزیزانش می اندیشد و هیچگاه آنها را تنها نگذاشته است و هرگاه که یکی از اعضای خانواده اش در این زندگی زمینی به مسئله و مشکلی برخورد می کند ، او زودتر از همه به کمکش می آید و با اجابت دعای او نزد خداوند آنچنان آن مسئله حل می شود و رفع می گردد که جز تحیر و تعجب چیز دیگری نمی ماند .
او مهربان بود و مهربانانه زیست و مهربان بودنش را در ذهن همه جاودان ساخت و تا به ابدیت مهربانی اش در حق کسانی که یادش باشند پایدار خواهد ماند .
به یاد آخرین لبخند روی لبانش که در لحظه وداع با خانواده اش بر صورتش نشسته بود ؛ و به یاد آخرین لبخند روی لبانش که در لحظه شهادت بر چهره اش خشکیده بود :

« در پرده ای از غبار می خندیدی با دیده اشکبار می خندیدی
با آنکه تو را خزان خزان پژمردند شاداب تر از بهار می خندیدی »


اطلاعات دیگری از این شهید در دست نیست

وبلاگ روستای مهدی آباد موافق و یامخالف نظرات تایید شده نیست و تمامی مطالب ارسالی، دیدگاه و نظر شخصی کاربران است. تعداد نظرات این مطلب:  (۱)

بسمه تعالی

سلام علیکم

این شهید بزرگوار در زمان پایان خدمت مقدس سربازی به درجه رفیع شهادت نائل شدند ف ایشان اهل شهرری و نزل ایشان در نزدیکی میدان شهید غیبی واقع است . در عکس درج شده قبر سمت چپ ایشان مزار شهید والامقام شهید عباس (عزت) خورشیدی است که ایشان نیز از فرزندان این کشور و پاکان روزگار بودند.

التماس دعا

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی