ÇÈÒÇÑ åÏÇíÊ Èå ÈÇáÇí ÕÝÍå

زنده یاد حسین طهماسبی :: وبلاگ رسمی روستای مهدی آباد اردهال
‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫
‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫
‏‫‏‫

زنده یاد حسین طهماسبی

چهارشنبه, ۱ آبان ۱۳۹۲، ۱۱:۰۱ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

 اندیشه و روحیه انقلابی مرحوم حسین طهماسبی این موضوع را می طلبد تا  نسل جوان امروز با شخصیت این فرد انقلابی و مبارز آشنا شوند. ضروری است اندیشه و آرمان ایشان به نحو مطلوب بررسی، بازشناسی و معرفی شود و همگان باید در این زمینه همکاری و مشارکت داشته باشند.

مرحوم حسین طهماسبی مجاهد انقلابی و مبارزی بود که برای اسلام و اقامه دین در مقابله با طاغوتیان، قیام کرد و در برابر ظلم آن‌ها ایستاد. حرکت پرشور و شعور ایشان در آن برهه، تجلی هویت انقلابی و اسلامی بود.

شیوه اندیشیدن و خط مشی سیاسی و روابط اجتماعی و پای بندی های اخلاقی و طرز عبادت و خلوص نیت و سلوک با دوستان و خشم با دشمنان اسلام که از این مرد بزرگ در دوران زندگیش مشاهده گردید زنده کننده باورهای مرده ی مردم مسلمان نسبت به مکتب الهی بود.

مرحوم حسین طهماسبی با اخلاق و رفتار خود ثابت کرد که مکتب الهی آل محمد (ص) بر روی یکایک انسانهای پاکزاده و حق جو و همچنین برای جامعه مسلمین جهان در هر زمانی و از هر قوم و ملیتی که باشند قابل پیاده شدن و اجرا نمودن است.

ایشان در روستای مهدی آباد که در آن زمان کره جار نامیده میشد در خانواده ای متدین و غیرتمند از پدری علوی و مادری علویه چشم به جهان گشود و دوره کودکی و نوجوانی خود را طی کرد. در دوران جوانی به درجه ای از ایمان و یقین نسبت به حقانیت اسلام رسید که آماده شد تا جان خود را بر کف نهاده و برای سرکوب دشمنان اسلام و شکوفا نمودن اندیشه های اسلامی در بین مردم به مبارزات ضد بی دینی برخیزد و به عضویت جمعیت فدائیان اسلام درآمد.

در خصوص شهید نواب صفوی و فدائیان اسلام مطلب بسیار است که دوستان می توانید از منابع مختلف اطلاعات لازم را بدست آورید.

در خصوص مرحوم حسین طهماسبی با فرزند ایشان آقای عباس طهماسبی صحبت شد و ایشان لطف نمودند و چند خطی را به معرفی ایشان پرداختند که در ادامه می خوانید:

.

.

.

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام و درود و تحیات وافر ما به پیشگاه انبیا و اولیا از آدم تا کربلا و از کربلا تا همیشه تاریخ و سلام خالص ما به آستان پر مهر بقیه الله الاعظم روحی له الفدا مهدی موعود (عج)

با عرض سلام و استمداد از روح اولیا الهی و آنها که در حد بضاعت خود شجره طیبه اسلام را آبیاری کردند و این درخت تناور و تنومند حاصل خون دل بزرگ مردان و زنانی است که تا همیشه تاریخ بر تارک زمانها و مکانها می درخشند و می توانیم امروز در سایه پر بار این درخت و خورشید معرفت این عزیزان قطره ای از دریای زحمات این عزیزان را برای یاد آنها که نه تا اینکه خود از یاد نرویم به رشته تحریر درآوریم. چند خطی مرقوم میدارم تا دین خود را نسبت به فداکاریها، زندانها، تبعیدها، ترس ها، رعب ها، وحشت ها و هزاران برجستگی که اوهام ما به آنها نمی رسد انجام دهم.

پدر اینجانب مرحوم حسین طهماسبی هم چون هزاران انسان آزاده نمی توانست در یک حکومت که نام اسلام را یدک می کشید و بالاخص مرکز تشیع در آن حاکم بود ببیند و ساکت بنشیند و چون از دوران طفولیت در خانواده ای مذهبی رشد کرده بود مزید بر علت بود.

او نمی توانست محرم و کربلا با آنهمه عظمت و حریت را بشنود و ببیند و بر آنچه بر بهترین فرزندان آدم در آن وادی که زمان هرگز دیگر نخواهد دید و نخواهد شنید چشم برهم گذارد و به دنیای حیوانی که نسل آنها به سال 1300 یا بهتر بگویم کمی عقب تر برویم روزگار بگذراند. پدرش که مردی کاسب بود و همچنین از قاریان قرآن به مردم محله و تنها پسرش تعالیم دین را می آموخت . از طرف دیگر نماز جماعت حضرت آیت الله آقا سید علی یثربی مزید بر علت گردید تا روزگار مقدمه افکاری را فراهم آورد که جز با مبارزه با طاغوت راه دیگری نباشد. در کودکی با اینکه بسیار بازیگوش بودند و کارگران کارخانه حلواپزی از دسش فرار می کردند موذن نمازهای جماعت آقا سید علی آقا یثربی بود و از نفس این صاحب نفس بهره ها برد تا اینکه بعد از مدتی به خاطر دگرگونی در امرار معاش پدر و مادر به تهران رفتند.

زادگاه او یکی از قریه های کاشان به نام کره جار (مهدی آباد فعلی) بود و ازدواج او هم در همین روستا به وقوع پیوست.

قبل از اینکه مبارزات ایشان را به شکل مدون بنویسم و بازگو کنم تاریخچه ی فداییان اسلام را به طور خلاصه بعرض می رسانم.

داستان تشکل فدائیان اسلام از شهر نجف شروع می شود. نواب صفوی رهبر جمعیت روزی در مسجدی در نجف نشسته بود که روزنامه ای از ایران بدست وی داده شد که مقاله ای از احمد کسروی شامل طعن های زننده به دین مبین اسلام بود. نواب بعد از مطالعه آن با خشم و غضب نزد یکی از اساتید حوزه رفت تا رای آن استاد را درباره نویسنده مقاله بداند  که استاد جواب داد کافر است و قتلش جایز...

شروع جمعیت فدائیان اسلام از حیث عملیات و اقدامات در شرق بی سابقه بود. اندیشه نواب صفوی بر مبنای فتوای استاد و غیرت دینی که در وجودش موج میزد و باعث شد تا به خاطر هدف مقدسش عازم تهران شود. نواب صفوی در مدرسه سپهسالار بزرگترین مدرسه دینی تهران منزل گرفت. مدرسه سپهسالار محل تجمع جوان های متدین بود. جوانهایی که آتش دیانت و تعصب در قلب های آنها شعله ور بود. در نتیجه وقتی نواب لب به سخن گشود و گوشه ای از افکار خود را به طور اجمال بیان نمود ناگهان رفقای فدایی جدید دور او را فرا گرفتند . فدائیان اسلام وقتی موجودیت خود را عملا اعلام کرد سه تن از افراد جمعیت به کسروی حمله کردند و چنان اورا با چوب زدند تا نقش زمین شد و به خیال اینکه مرده است اورا رها و فرار کردند.

مبارزات مرحوم پدرم و آشنایی ایشان با فدائیان اسلام بالاخص با شخص نواب صفوی ریشه در افکاری داشت که در درس معلم عرفان امام خمینی (ره) آیت الله شاه آبادی بدست آمده بود و از افکار این مرد بزرگ در بازار تهران هنگام خطابه و وعظ استفاده میکرد. اما شور انقلابی نواب صفوی و سخنان کوبنده این روحانی باغیرت با روحیه جوانان آن زمان سنخیت داشت و مرحوم پدرم هم به عضویت جمعیت فدائیان اسلام مفتخر گردید.

زندگی مبارزاتی نواب صفوی و یارانش به کرات در روزنامه ها و کتابهای متعدد چاپ شده است و جهت عدم اتلاف وقت به این نکته میپردازم که در سال 1334 که دستور دستگیری نواب و یارانش از طرف شاه به ساواک باعث شد فدائیان اسلام یکی پس از دیگری بدست عناصر خود فروخته و یاران کم طاقت دستگیر و روانه زندان و به حبس و اعدام محکوم شدند و بعضی ها چون پدرم به خاطر ادامه مبارزه به زندگی پنهانی و چریکی روی آورد و به لطف خدا توسط یکی از برادران ارتشی که از اقوام نزدیک بود با خطر بزرگی که داشت، ایشان را مخفیانه به مهدی آباد آوردند و زندگی مخفی او در کوه ها و روستاهای توابع انجام شد.

ایشان به خاطر دوری از خانواده، همسر و فرزندانش را به روستای مهدی آباد آورد و بدترین شرایط را به خاطر هدف مقدسی که داشت و ایمان به پیروزی انقلاب انجام داد. زندگی مخفیانه او در این مدت از سال 1334 تا 1339 که به دستگیری وی انجامید مطالبی است که باید مورد تحقیق قرار گیرد که خوشبختانه برخی افرادی که در آن زمان همکاری جهت اختفای ایشان انجام میدادند در قید حیات هستند و می توانید از این آقایان کم و کیف ماجرا را جویا شوید

از نکات مهم و باور و یقینی که ایشان نسبت به پیروزی انقلاب داشتند آرزویی بود که هنگام فراری بودنشان داشتند مبنی بر اینکه اگر روزی از چنگال رژیم پهلوی خلاصی یابم به پاس خدمات مردم منطقه جهت اختفای ایشان مسجدی بنا کنند و خانه ای بسازند که مورد استفاده قرار گیرد. که به  فضل خدای مهربان انجام شد.

ان شاالله بتوانیم به افکار و مبارزات این عزیزان جامه عمل بپوشانیم. با آرزوی سلامتی برای رهبر معظم انقلاب و علو درجات برای روح پرفتوح حضرت امام خمینی (ره)

والسلام - عباس طهماسبی

.

.

.

.

خاطره ای از حاج اصغر طهماسبی در خصوص آن مرحوم را در ادامه بخوانید:

زمانی که دستگیری اعضای فدائیان اسلام شروع شد مرحوم حسین طهماسبی تصمیم به فرار از تهران و عزیمت به روستای مهدی آباد داشت. اما مطمئنا در راه به وسیله عوامل بازرسی و گشتی شناسایی میشد. برای همین از آقای محمود آبیاتی یکی از اهالی مهدی آباد که در آن زمان جزو نیروهای ارتشی بود کمک گرفت و قرار شد با همراهی ایشان به مهدی آباد سفر کند. همراهی آقای محمود آبیاتی باعث میشد به راحتی از سد ایست و بازرسی ها بگذرند. ساعت 4 صبح به سمت مهدی آباد حرکت کردند تا کمتر جلب توجه کنند.

بالاخره به مهدی آباد رسیدند و مرحوم حسین طهماسبی مدت 5 سال به طور مخفیانه در این روستا به همراه خانواده اش زندگی کرد. روزها در کوهها و دشتهای اطراف مخفی میشد و شب ها در تاریکی هوا به خانه باز می گشت. در این مدت نیروهای امنیتی بارها برای دستگیری وی به روستا مراجعه کردند ولی موفق نبودند. گاهی با لباس مبدل و به عنوان فروشنده یا خریدار اجناس به روستا می آمدند تا اورا شناسایی کنند اما هربار بدون اینکه از وی سرنخی بدست بیاورند روستا را ترک می کردند.

اما جاسوسان به نیروهای امنیتی خبر داده بودند که وی در روستاست و به طور مخفیانه زندگی میکند. این باعث شد تا بالاخره در سال 1339 چندنفر از نیروهای امنیتی طاغوت با لباس مبدل به روستا آمده و وارد خانه کدخدای ده شوند. از کدخدا خواستند تا حسین طهماسبی را به او تحویل دهد. اما کدخدا از جا و مکان او اظهار بی اطلاعی کرد. سپس منزل مرحوم حسین طهماسبی را به ماموران نشان داد و ماموران چون میدانستند ماه رمضان است و ایشان برای افطار به منزل خواهد آمد مخفیانه به منزل ایشان رفتند و با گروگان گرفتن خانواده اش به کمین او نشستند.

سرانجام لحظه ای که مرحوم حسین طهماسبی به خانه بازگشت توسط ماموران دستگیر شد. جاسوسان خبر داده بودند که وی در خانه اسلحه دارد و برای همین تمام منزلش را زیر و رو کردند اما چیزی پیدا نشد و مشخص گردید اخبار دروغ مبنی بر داشتن اسلحه به ماموران داده شده است.

پس از دستگیری چون خودروهای نظامی لب جاده اصلی توقف کرده بودند ایشان را پیاده تا جاده اصلی برده و از آنجا با خودرو به پاسگاه نراق و سپس به تهران منتقل کردند.

خوش اقبالی مرحوم حسین طهماسبی در این بود که بعد از دستگیری تب و تاب گروه فدائیان اسلام تمام شده بود و دیگر نظام طاغوت اهمیتی برای این گروه قائل نبود و به همین سبب حکم سنگینی برای ایشان بریده نشد. اما اگر در همان زمان 5سال قبل دستگیر شده بودند مطمئنا با حکم اعدام و یا حبس ابد روبه رو می شدند. ایشان دو سال در زندان قزل قلعه زندانی شدند و پس از دو سال نیز تبرئه و آزاد شدند.

پایان

.

.

.

.

شیوه مبارزه مرحوم حسین طهماسبی و یارانش مانند بذرهای پاک و قابل رشدی بود که در زمین دلهای مردم مسلمان ایران پاشیده شد تا پس از سالها با قیام مردانه خود علیه ظلم و فساد انقلاب عظیم اسلامی ایران را پدید آورده و طومار رژیم ستم شاهی را به دور افکندند.

امید است که انقلاب اسلامی ایران با سرمایه غنی فکری و فرهنگی و خودساختگی و توجه دقیق و عمیق و مسئولانه مردم و مسئولین راه طولانی و پر فراز و نشیبی را که در پیش گرفته با موفقیتی هرچه بیشتر ادامه داده و رسالت عظیم خود را در جهت بیدار ساختن و نجات بخشیدن مستضعفین جهان از چنگال مستکبرین به انجام برساند.

.

میثم شاه محمدی

92/8/1

.

این نوشته به مرور تکمیل تر خواهد شد...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۸/۰۱

وبلاگ روستای مهدی آباد موافق و یامخالف نظرات تایید شده نیست و تمامی مطالب ارسالی، دیدگاه و نظر شخصی کاربران است. تعداد نظرات این مطلب:  (۵)

اهالی محترم روستای مهدی ابادخاطرات زیادی از دوران زندگی مخفی مرحوم طهماسبی وهمچنین مدتی که مشغول ساختن مسجد صاحب الامر(عج) بوده دارند امید است به مروراین خاطرات جمع اوری و از این طریق مورد استفاده همگان بخصوص نسل جوان قرار گیرد لطفا عکس های ایشان گذاشته وتاریخ تولد و درگذشت اعلام شود باتشکر

دمت گرم آقای شاه محمدی این یکی از اون شخصیتهاست که مایه اعتبار واصالت بخشی به روستای ماست

ایشان فردی است که در دوران ستم شاهی که افراد وشخصیت های نوظهور امروزی در دستگاه رژیم شاه برو وبیایی داشتند ندای آزادگی سر دادند وبا اسوه آزادگی ومبارزه با طاقوت یعنی شهید نواب صفوی همراه شدند ما از ایشان درسهای زیادی آموختیم ویادگارهای خدمات ارزشمندشان در ساخت مسجد وزیارت قرنها خاطر عزیزشان را دراذهان زنده ونام نیکشان ماندگار خواهد بود  

بسیار جالب بود انشالله موفق باشید.واقعا شناختن چنین چهره های که مدتی در کنار ما بودهاند خیلی مفید ودلنشین است.آن مرحوم مسجد صاحب الامر را هم به عنوان باقیات صالحات خود گذاشته
با سلام انشاء الله که این دو فرزند خلف ایشان حداقل در آینده چراغی و نوری و....برای زنده ماندن یاد این مجاهد روشن کنند.
علاوه بر خد مرحوم حاج حسین،مرحوم همسر  ایشان نیز زنی بسیار صبور و خوش نیت و پاک دل بودند که اشعاری نیز سروده اند. سالها پیش شعری که ایشان در مورد سنگ قبرشان سروده بودند و اشارات زیبایی به حضرت زهرا داشت شنیده بودم که بسیار زیبا بود. اگر فرزندان ایشان آن شعر را منتشر کنند ممنون می شوم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی