ÇÈÒÇÑ åÏÇíÊ Èå ÈÇáÇí ÕÝÍå

مذهب و عرفان :: وبلاگ رسمی روستای مهدی آباد اردهال
‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫
‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫
‏‫‏‫

۱۶ مطلب با موضوع «مذهب و عرفان» ثبت شده است

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۴ ، ۲۳:۵۱
حدیثه مسگری
سبز پررنگ: شیعیان/سبز کمرنگ: اهل سنت
در صورت باز نشدن این تصویر روی این متن کلیک راست کرده و گزینه Reload Image را بزنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۴ ، ۱۰:۳۴
مدیر سایت

دوران اول دبیرستان یه دوست داشتم از اهل تسنن بود

خیلی دوستش داشتم بچه ی فهمیده ای بود

با اینکه بچه های کلاس اذیتش می کردند اما از دستشون ناراحت نمی شد

همیشه وقتی که تنها می شدیم میومدیم پیش هم و درباره دینمون

 

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۳ ، ۰۰:۳۹
حدیثه مسگری


قایقی خواهم ساخت خواهم انداخت به آب
دور خواهم شد از این شهر غریب
که در آن هیچ کسی نیست که در بیشه ی عشق
 قهرمانان را بیدار کند


سهراب چقدر با دل خون این شعر رو گفته
چقدر از اوضاع جامعه ناراحت بوده
با این وجود قهرمانانی در زمان سهراب بودند
اما من از قهرمانان شهرم چه بگویم
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۳ ، ۲۱:۱۶
حدیثه مسگری

گل گلزار نبی زاده زهرا حسن است   

لاله باغ امامت گل زهرا حسن است

در شجاعت چون علی باشد ودر علم نبی

خلق خوبش حسن و قامت رعنا حسن است

عالم فقه و فقاهت که علیم است و امام

صاحب جود و سخاوت به دود نیا حسن است

حام و صبری که خدا کرد کرامت به حسن

زان سبب کرد تحمل ز جفاها حسن است

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۳ ، ۱۹:۴۹
حدیثه مسگری

من یک آریایی ام؛ 

اهورامزدای من" الله "است،

از تبار کوروشم ، ولی شاهم" حسین بن علی (ع) "ست،

از دیار آرشم ، ولی کماندار من" مسلم بن عقیل" است،

امپراطوری ام هخامنشی ست ، ولی جغرافیای من" بین الحرمین" است،

شاه عباس را دوست دارم ، ولی شاه من "عباس بن علی "ست ،

آری من ایرانی ام عاشق کاوه ، مدیون نادرشاه ، ولی پیامبرم "محمدبن عبدالله(ص)"است،

قدمت کشورم از ماورای تاریخ است وبه قدمت آن مینازم

زیبایی های تاریخ کشورم را دوست دارم ،

ولی تمام زیبایی های دنیا را در کلام" مولایم حیدرکرار" میبینم ، 

آری... آری... من یک ایرانی ام...

و متنفرم از کسانی ک به اسم تاریخ کشورم ;

به اعتقاداتم ضربه میزنند...

من یک آریایی شیعه ام....

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۳ ، ۱۳:۰۹
حدیثه مسگری

آمده ام کنج اتاقم،
به دلم پرچم مشکی زده وُ شال عزایم به کف وُ دست به دامان تو گشتم
که تو اربابی و من بنده ی هر جاییِ جامانده ازین جا و از آن جایم و امروز دلم گشته هوایی و نشستم به امید کرمی از طرف شاه عزایم که شمایی!
بگو از عطشُ و از جگر سوخته و از رخ افروخته و از طف صحرا و بگو از "علی" و از "علی" وُ از غم لیلا و بگو از ید سقا و بگو با من دل خسته از اندوه دل زینب کبرا و امان از دل زهرا و امان از دل زهرا ...
بگو با من مجنون، به خدا حسرت داغی به دلم مانده که از داغ شما بشکنم امروزُ و بسوزم که دگر نشنوم این روضه ی جان سوز که: ای اهل حرم میر و علمدار نیامد ...
و دگر نشنوم امروز که خم گشته قد کوهیُ و رودی به لب آورده رشیدی... چه رشیدی! همان راز رشیدی که لبِ رود رسیدُ و نرسید آب به لب هاش...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۹۳ ، ۲۲:۰۶
حدیثه مسگری

باز باران با ترانه
می خورد بر بام خانه
یادم آید کربلا را
دشت پر شور و نوا را
گردش یک روز غمگین       
گرم و خونین
لرزش طفلان نالان 
زیر تیغ و نیزه ها را

باز باران با صدای گریه های کودکانه
از فراز گونه های زرد و عطشان 
با گهرهای فراوان
می چکد از چشم طفلان پریشان
پشت نخلستان نشسته
رود پر پیچ و خمی در حسرت لب‌های ساقی
چشم در چشمان هم آرام و سنگین
می چکد آهسته از چشمان سقا 
بر لب این رود پیچان        
باز باران

باز باران با ترانه
آید از چشمان مردی خسته جان
هیهات بر لب
از عطش در تاب و در تب
نرم نرمک می چکد این قطره ها روی لب  
شش ماهه طفلی     
رو به پایان 
مرد محزون
دست پر خون می فشاند
از گلوی نازک شش ماهه 
بر لب های خشک آسمان با چشم گریان                 
باز باران

باز هم اینجا عطش 
آتش شراره جسمها 
افتاده بی سر پاره پاره
می چکد از گوشها باران خون و کودکان بی گوشواره
شعله در دامان و در پا می خلد خار مغیلان
وندرین تفتیده دشت و سینه ها برپاست طوفان
دستها آماده شلاق و سیلی
چهره ها از بارش شلاق‌ها گردیده نیلی
دراین صحرای سوزان 
می دود طفلی سه ساله              
پر زناله
پای خسته 
دلشکسته
روبرو بر نیزه ها خورشید تابان
می چکد از نوک سرخ نیزه ها
بر خاک سوزان           
باز باران باز باران      

قطره قطره می چکد از چوب محمل  
خاک‌های چادر زینب به آرامی شود گل
می رود این کاروان منزل به منزل
می شود از هر طرف این کاروان هم  سنگ باران
آری آری      
باز سنگ و باز باران
آری آری      
تا نگیرد شعله ها در دل زبانه
تا نگیرد دامن طفلان محزون را نشانه
تا نبیند کودکی لب تشنه اینجا اشک ساقی
بر فراز خیمه برگونه ها
بر مشک ساقی
کاش می بارید باران

«شاعر:علی اصغر کوهکن»

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۹۳ ، ۱۴:۵۹
حدیثه مسگری

اندازه یک حبه قند است...

گاهی می افتد توی فنجان دل ما...

 حل میشود آرام آرام...

 بی آنکه اصلا بفهمیم...

 و روحمان سر می کشد آن را...

 آن چای شیرین را...

شیطان زهرآگین دیرین را...

آن وقت او...

خون می شود در خانه تن...

می چرخد و می گردد و می ماند آنجا...

و سرانجام می شود ابلیس...!!!

                         

                                 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۳۲
حدیثه مسگری

نام:بشر

 

نام خانوادگی:آدمیزاد

 

نام پدر:آدم

 

نام مادر:حوا

 

لقب:اشرف مخلوقات

 

نژاد:خاکی

        

ساکن:زمین

 

مقصد:آخرت(بهشت/جهنم)

 

ساعت پرواز:صلاح خدا

 

سرپرست کاروان :فرشته الهی حضرت عزرائیل

 

وسایل مورد نیاز برای سفر

 

1-پارچه سفید2متر

 

2-نماز اول وقت

 

3-عمل نیک

 

4-ولایت ائمه اطهار

 

5-دعای خیر والدین ومومنین

 

6-امر به معروف ونهی ازمنکر

 

7-انجام واجبات وترک محرمات

 

خواهشمنداست قبل پرواز جهت رفاه خود(خمس وزکات)خود را بپردازید

 آوردن ثروت،مقام،............به منطقه پرواز ممنوع بوده وهیچ کاربردی ندارد

 قبل از پروازبه بازماندگان تاکید شود ازآوردن دسته گلهای بزرگ،سنگ قبرگران قیمت وتجملاتی وبرگزاری مراسم های پرخرج 

بعداز پرواز خودداری نمایند

 جهت آسایش خود قبل از پروازاموال منقول وغیر منقول خودرا بین فرزندان ،فقراونیازمندان تقسیم نمایید

 از آوردن بار اضافی ازقبیل حق الناس،تهمت،دروغ،غیبت و......خودداری کنید

 برای کسب اطلاعات بیشتربه قرآن وسنت مراجعه نمایید

 تماس ومشاوره به صورت شبانه روزی،رایگان وبدون وقت قبلی میباشددرصورتیکه قبل ازپرواز با مشکلی روبه رو شدیدبا

 شماره های زیر تماس بگیرید

 

بقره:آیه129                توبه :آیه129           اعراف:آیه 55            طلاق:آیه2و3

 

ازدرگاه ایزد منان سفری آسوده را برایتان آرزومندم 

 

                                                 مدیرکاروان تقدیر الهی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۳ ، ۱۴:۲۴
حدیثه مسگری